تا چشم به هم نهادم رد شد

تا چشم به هم نهادم رد شد
تا پای به دریا گذاردم مد شد
تا دست زدم به آغوشش گیرم
از خواب شدم روبرویم سد شد


عبدالمجید پرهیز کار

دلربایم دلبری و دلبربایی می کند

دلربایم دلبری و دلبربایی می کند
از برای دلبری ما را هوایی می کند
ای فدای طلعت گردد تمام جان من
تا فدای او شوم اول فدایی می کند


علیرضا چریکی

دلتنگی برای عشق

دلتنگی برای عشق

گم شدن در احساس غمگنانه ای ست

که انگار هیچ وقت قرار نبوده است

کسی تو را پیدا کند

پرویز صادقی

پروانه ها گل ها را یاد آدم می آورند

پروانه ها

گل ها را یاد آدم می آورند

و من تو را که می بینم

یکباره یاد عشق می افتم


پرویز صادقی

وقتی تو را در آغوش می‌گیرم،

وقتی تو را در آغوش می‌گیرم،
همه چیز را از یاد می‌برم!
یادم می‌رود سبزی از درختان است
و آبی از آن آسمان...!
باور کن خودم را نیز از یاد می‌برم.
و حتی یادم می‌رود،
زمستان سرد است و تابستان
را باید در خُنَکای سایه‌ای سر کرد.
می‌ترسم در آغوشت،
حتی نفس کشیدن را فراموش کنم،
و حیات را ببازم!
و تو را...


مهران_رمضانیان

آنچه شنیدید زخود یا زغیر

آنچه شنیدید زخود یا زغیر

آنچه شنیدید زخود یا زغیر
وآنچه بکردند زشر و زخیر
بود کم ار مدت آن یا مدید
عارضه ای بود که شد ناپدید
و آنچه بجا مانده بهای دل است
کان همه افسانه بی حاصل است



نیما یوشیج

ماه در باغ

ماه در باغ
هوا
سرشارِ شب بوها


علی بارانی

تو ابتدایِ طلوعی برایِ هر آغاز


تو انتهایِ عروجی برایِ هر پرواز

توئی بهانه ی خواندن، شبِ سکوتِ غزل
صدایِ شعرِ منی، ای حقیقتِ آواز

از اِزدحامِ غزل. کوچه هایِ دلْ تنگ است
پُر از قصیده ی ناب است وقصهٔ اعجاز


هزار قصهٔ زیبا، هزار شعرِ سپید
هزار عاشق وشیدا، به صف چنان سرباز

توئی تبسّمِ باران به رویِ شبنم صبح
چگونه عاشقی ام را به تو کنم ابراز

شمیمِ خاطره هایم به برگِ دفتر عشق
نویسد از غم و تنهائیت،، الههٔ نار

از آن دمی که تو بودی، خدایْ بودو زمین
گهِ سجود ونشستن به حالِ راز ونیاز

نوشتم از تو حروفی به بامِ اَبریِ چشم
که موجِ لرزشِ اشکم، تورا بخواند باز

توئی مسافرِ راهی، دراز و بی پایان
بگو به عاشقِ آواره ات،،، بسوز وبساز

به شعرِ من بنِشسته غبارِ غم بشِتاب
شدی نهان و ندارم تحمّلِ این راز

بسوخت سینه و خاکسترش غزلها گفت
زِ تلخیِ شبِ هجر و، شروعِ سوز وگداز

تو شعرِ نابی و من شاعری حقیر وخموش
چگونه بی تو دلم با دلم شود دمساز


معصومه یزدی