در فکرم چه می‌گذرد؟

در فکرم چه می‌گذرد؟
آن‌چه تو بیاندیشی
در چشم‌هایم چه پیداست؟
آن‌چه تو ببینی
از لب‌هایم چه میچکد؟
آن‌چه تو را سیراب کند
در گوش‌هایم چه می‌پیچد؟
آن‌چه تو بگویی
در کلامم چه پنهان است؟
آن‌چه تو طلب ‌کنی

از شعرهایم چه می‌تراود؟
آن‌چه تو بخوانی
در دست‌هایم چه دارم؟
آن‌چه تو بگیری
در رویایم‌ چه می‌بینم؟
آن‌چه تو بسازی
از عشق چه می‌خواهم؟
آن‌چه تو بخواهی
هر آن‌چه تو بخواهی‌ام!
من،منِ توام اکنون


حامد‌_نیازی

روزی شعرهایم !

روزی شعرهایم !
دنیا را می گیرد
و هر عاشقی !
در رثای معشوقه اش !
فریاد می زند
آی آزادی !
معمای کدام پرنده‌ای !
که از میله ها عبور نمی کنید !


ابوالحسن اکبری

روزها به شب می رسد

روزها
به شب می رسد
شبها
به روز


چرخ دنیا
می چرخد
ثانیه ها می گذرد
بی توجه به ما
و احساسمان


کاش
گردش زمان
اندکی بستگی داشت
به حال ما

دلم میخاست
زمان
به عقب بر می‌گشت
زندگی
جور دیگر
آغاز می شد


مریم ابراهیمی

مرورم کن!

مرورم کن!
بخوانم باز!
من خواندنی‌ترین کتابم...
یک کودک.
رها فلاحی

از تو چه پنهان!

از تو چه پنهان!
خودت به کنار،
از یادت هم،،
شراب می‌ریزد.


لیلا طیبی

عاشقی دیوانه می خواهم فقط

عاشقی دیوانه می خواهم فقط
مست در میخانه می خواهم فقط
مثل من دیوانه باشد همچنان
اهل دل مردانه می خواهم فقط
همچو فرهادی ؛ بمیرد بهر دل
خسروی شاهانه می خواهم فقط
یوسفی باشد به مثل آفتاب !
مه رخی افسانه می خواهم فقط
آن که جانش را به قربانم کند
دلبری فرزانه می خواهم فقط
با خیالش تا سحر می گفت او
عاشقی مستانه می خواهم فقط
سال ها رفت و منیژه همچنان
مونسی یک دانه می خواهم فقط
نا امید از دوستان وقتی که شد
گفت ؛ یک بیگانه می خواهم فقط
دست ها بر آسمان گفت ای خدا
یک نفر هم خانه می خواهم فقط


ابوالحسن اکبری