در شهر عشق رسم وفا نیست، بگذریم

در شهر عشق رسم وفا نیست، بگذریم

یارای گفتن گله‌ها نیست، بگذریم

 

دردیست در دلم که دوایش نگاه توست

دردا که درد هست و دوا نیست، بگذریم

 

گفتی رقیب با من تنها مگر کجاست؟

گفتم رقیب با تو کجا نیست؟ بگذریم...

 

ابری که می‌گذشت به آهنگ گریه گفت:

دنیا مکان «ماندن» ما نیست، «بگذریم»

 

هرچند دشمنم شده‌ای دوست دارمت

بر دوستان گلایه روا نیست، بگذریم 

 

"سجاد سامانی"

یاری کن ای نفس که درین گوشه ی قفس

یاری کن ای نفس که درین گوشه ی قفس

بانگی بر آورم ز دل خسته یک نفس


تنگ غروب و هول بیابان و راه دور

نه پرتو ستاره و نه ناله ی جرس


خونابه گشت دیده ی کارون و زنده رود

ای پیک آشنا برس از ساحل ارس


صبر پیمبرانه ام آخر تمام شد

ای آیت امید به فریاد من برس


از بیم محتسب مشکن ساغر ای حریف

می خواره را دریغ بود خدمت عسس


جز مرگ دیگرم چه کس آید به پیشباز

رفتیم و همچنان نگران تو باز پس


ما را هوای چشمه ی خورشید در سر است

سهل است سایه گر برود سر در این هوس


هوشنگ ابتهاج

روزهای رفته زندگی را ورق میزنم

روزهای رفته زندگی را ورق میزنم
چه خاطراتی که زنده نمیشوند
چه روزها که دلم میخواست تا ابد تمام نشود
چه روزها که هر ثانیه اش یک سال گذشت
چه فکرها که ارامم کرد
چه فکرها که روحم را ذره ذره فرسود
چه لبخندهایی که بی اختیار برلبانم نقش بست
چه اشکهایی که بی اراده از چشانم سرازیر شد
چه آدمها که دلم را گرم کردند وچه آدمها که دلم را شکستند
چه چیزها که فکرش را هم نمیکردم وشد
چه آدمها که شناختم و چه آدمها که فهمیدم هیچگاه نمیشناختمشان
وچه........
وسهم من از این همه , یادش بخیر میشود
کاش ارمغان روزهایی که گذشت
آرامشی باشد از جنس خدا
آرامشی که هیچگاه تمام نشود.......

مثل مادر

یه آدمایی
تو زندگی هستن که نفس کشیدنشون
به آدم اطمینان خاطر میده...
حتی اگه همیشه کنارت نباشن

مثل مادر ♡❤

گرداب آغوش تو

گرداب آغوش تو
در کدام زاویه از سایه های اردیبهشتی

باز می شود

بر بستر کدام ساحل رویا

که خیزاب های بلند گیسوانت

ماه را در رقص بر حلقه ی جنون

غرق می کند

غلامرضا نصراللهی