مدت هاست قدم از قدم برنمیدارم

مدت هاست قدم از قدم برنمیدارم
هیاهو لیز است
فقط نگاه میکنم
نگاه
صدای عشق بازی باد با در نیمه باز را می‌شنوی؟

ما نقش قهرمان را بازی می کنیم،

ما نقش قهرمان را بازی می کنیم،
چون ترسوییم.
نقش قدیس را بازی می کنیم،
چون شروریم
نقش آدمکش را بازی می کنیم،
چون در کشتن همنوعان خود
بی تابیم و اصولا از آن رو
نقش بازی می کنیم که
از لحظه ی تولد دروغگوییم...!

ژان_پل_سارتر

در دنیای سیاست

در دنیای سیاست
نه دوستی دائمی وجود دارد نه دشمنی دائمی
زیرا تنها چیزی که دائمی‌ست منافع است ...

هیچ‌ «نیمه‌گمشده‌» ای وجود ندارد.

هیچ‌ «نیمه‌گمشده‌» ای وجود ندارد.
تنها چیزی که وجود دارد

تکه‌هایی از زمان است که در آن‌ها ما با کسی حال خوشی داریم.

حالا ممکن است سه دقیقه باشد،
دو‌ روز ،
پنج سال یا همه‌ی عمر!

#زندگی_من
#آنتوان_چخوف

نزدیک شو

نزدیک شو
اگر چه نگاهت ممنوع است...

کاش ؛ کسی ، جایی ، منتطرم بود ...

چقدر دلم می خواهد نامه بنویسم
تمبر و پاکت هم هست
و یک عالمه حرف

کاش ؛ کسی ، جایی ، منتطرم بود ...

ساره دستاران

فروردین دارد تمام می شود ،

فروردین
دارد تمام می شود ،
اولین #باران بهار را که نبوده ای ...
خودت را
به اولین
شکوفه‌ی #اردیبهشت برسان ...
می دانی که ؛
اردیبهشت بی #تُ بهشت نمی‌شود !

واقعیت زیستن در بدن من این‌چنین است:

واقعیت زیستن در بدن من این‌چنین است:
در قفسی به تله افتاده‌ام. نکته فرساینده‌ای در قفس‌هاست،
تو در آن به دام افتاده‌ای، اما
می‌توانی آنچه‌ را می‌طلبی به تمامی ببینی.
می‌توانی به بیرون قفس دست درازی کنی، اما تا اندازه‌ای.