شعرهای من چشم دارند

شعرهای من چشم دارند

حتا چشم های شعرم را

که می بندم

تو بر کلماتم راه می افتی

و می رقصی.

خواب هم که باشم

صدای تق تق کفش هات

در سرسرای خوابم می پیچد...

کور که نیستم

گل قشنگم!

آمدنت را تماشا می کنم

و این لبخند برای توست.

...

بیا

سراسیمه بیا.

 

"عباس معروفی"

سیبی که در نگاه تو می‌چرخد

سیبی که در نگاه تو می‌چرخد

آدم را وسوسه می‌کند

بیا از این جهنم فرار کنیم
اندازه‌ی همین یکی دو سطر فاصله داریم
از تیررس نگاه این فرشته‌ها که دور شویم
بهشت که نه
نیمکتی را نشان تو خواهم داد
که مثل یک گناه تازه
وسوسه‌انگیز است

باید شتاب کنیم
اما تو… باید مواظب موهایت هم باشی
شاخه‌های این درخت‌های کنار خیابان
گیره از موی دختران می‌ربایند
باد هم که نباشد
برای پریشانی این شهر
هزار بهانه پیدا می‌شود
حیف است سیب را نچیده بمیریم !

"حافظ موسوی"

دست هایت را که میگشایی

دست هایت را که میگشایی
انگار در آغوش تو است همه افق
چشمهایت را می بندی
چه گرم و لذت بخش است
این هم آغوشی با صحرا
زیر چشمان دختر خورشید
انگار سالهاست
این صحرا با کسی نبوده است
که این چنین
هرم گرمایش
همه چیز را آب می کند
و تو نیز آب می شوی
در این شمارش تند لحظه ها

 

"حمید هوشمندی"

برفی که می‌بارید من بودم

برفی که می‌بارید من بودم

تو را احاطه کردم

در بَرَت گرفتم

گونه‌هایت را نوازش کردم

شانه‌هایت را بوسیدم

و پاره پاره ریختم

پیشِ پای تو ..

بر من پا گذاشتی

کوبیده‌تر سخت‌تر محکم‌تر شدم

تابیدی به من

آب شدم ..

 شهاب مقربین

یکیو دوست داشتم

یکیو دوست داشتم
اونقدر بهش فکر کردم
که تصورى که ازش داشتم 
از خود واقعیش سبقت گرفت 
بعدها..
دیگه خودشو دوست نداشتم. 
تصور ذهنى خودمو دوست داشتم!

مریلین مونرو

برای من همین حس آرام بی سبب کافی ست

برای من

همین حس آرام بی سبب کافی ست

تا باور کنم

دنیا پر است از چیزهاى خوب

چیزهاى دلپذیر

سیدعلى صالحى

صبح است و دلم هـــوای رویت کرده

صبح است و دلم هـــوای رویت کرده
تا شب چه کند،دلـی کـه خویت کرده؟

هر روز و شبــم فقط تـــــــو را میخواهد
جانم شده مست و قصد کویت کرده

#احسان_حق_شناس