دلی که برده‌ای از من، نصیب طوفان شد

دلی که برده‌ای از من، نصیب طوفان شد
تو رفتی و شب و روزم چو حال باران شد

بدون تو من و سرنوشتِ تاریکم
تمامِ خط به خط سرنوشت، خسران شد

آهای دلبر وحشی، آهای عاشق‌کش
جهان بدون وجودت مثال زندان شد...

نه خواهشی، نه گله، نه نیاز و نه شِکوه
بدون تو فقط این چشم‌هام، گریان شد...


من و تو و شب و باران و شعر و آغوش و...
هزار خاطره آخر نصیب نسیان شد؟؟

سانیا علی نژاد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد