اینجا باد می وزد

اینجا باد می وزد
اینجا باران می آید
خورشید را
به گردنت بیاویز!
ای آن که از آسمان ها می آیی!


(اوکتای رفعت)

بی آنکه تو را بیابم

بی آنکه تو را بیابم
گم شدم
کسی فانوس به راهم نیاویخته بود.
مرا که بجویی
باران ها را نشانت می دهند و
پیر می شوند رهگذران.

(رسول یونان)

خوش است عمر دریغا که جاودانی نیست

خوش است عمر دریغا که جاودانی نیست
پس اعتماد بر این پنج روز فانی نیست
درخت قد صنوبر خرام انسان را
مدام رونق نوباوهٔ جوانی نیست
گلیست خرم و خندان و تازه و خوشبوی
ولیک امید ثباتش چنان که دانی نیست
دوام پرورش اندر کنار مادر دهر
طمع مکن که در او بوی مهربانی نیست
مباش غره و غافل چو میش سر در پیش
که در طبیعت این گرگ گله‌بانی نیست
چه حاجت است عیان را به استماع بیان؟
که بی‌وفایی دور فلک نهانی نیست
کدام باد بهاری وزید در آفاق
که باز در عقبش نکبتی خزانی نیست؟
اگر ممالک روی زمین به دست آری
بهای مهلت یک روزه زندگانی نیست
دل ای رفیق در این کاروانسرای مبند
که خانه ساختن آیین کاروانی نیست
سعدی

همزمان با تو، از کیلومترها دورتر به ماه نگریستم

همزمان با تو، از کیلومترها دورتر به ماه نگریستم
ماه آینه‌ای بود که نگاهِ تو را برایم منعکس می‌کرد

ابرها می‌رقصیدند
نسیم
لمسِ سرِ انگشت‌هایت را به صورتم می‌رساند،
و من عاشقِ شب شده بودم

اهمیتی نداشت که شب
تا کجا مرا غرق خود کرده است،
من می‌دانستم که تو را دارم
و این‌که دوستت داشتم
شاداب نگاهم می‌داشت...


فاطمه زهرا حمزه لو

به خانه‌ام قدم اگر نگذاری

به خانه‌ام

قدم اگر نگذاری

گُل های قالی

پرپر می‌شوند

(حسین سروش)

در شمارم اگر نیاوری

در شمارم اگر نیاوری

بی‌شمار گریه خواهم کرد

راستی

مساحت عشق تو

چند آستین تر است

(حسین سروش)