-
روزیکه تو را پنجرهها دزدیدند...
پنجشنبه 30 فروردین 1403 12:06
روزیکه تو را پنجرهها دزدیدند... دنیای مرا دلهرهها دزدیدند... دیگر به لبم نیامده لبخندی... لبخندِ مرا خاطرهها دزدیدند... حسن کریمزاده اردکانی
-
مرا از یاد خود بردی تو هم از یاد خواهی شد
پنجشنبه 30 فروردین 1403 12:03
مرا از یاد خود بردی تو هم از یاد خواهی شد به بادم داده ای روزی تو هم بر باد خواهی شد شکار دانه و دام تو گردیدم، ملالی نیست تو هم بی شک اسیر پنجه ی صیاد خواهی شد به هر دستیکه دادی پس بگیری با همان دستت در این گردونه ی عبرت تو هم استاد خواهی ش من افتاده را با دیده ی تحقیر خود ننگر یقین دارم تو هم درگیر این رخداد خواهی...
-
من تنهای تنها بودم ، که آمدی
چهارشنبه 29 فروردین 1403 12:11
من تنهای تنها بودم ، که آمدی بی کس تر از همه بودم ، که آمدی من انتظار نداشتم ، اما تو آمدی من رفتنی بودم اما تو ، آمدی در بدترین زمان ممکن ترک شدم و تو به بهترین شکل ممکن ، آمدی بی پناه دو عالم بودم ،بی پناه اما تو برای پناه دادن به من آمدی اشکالی ندارد که اینبار تو رفتنی شدی چرا که مطمئنم روزی با اشک میگویم که آمدی...
-
یاامام رضا
چهارشنبه 29 فروردین 1403 12:09
-
قسم به کسی که جانم به دست او گرفتار است
چهارشنبه 29 فروردین 1403 12:09
قسم به کسی که جانم به دست او گرفتار است هوا هوای من و ابر و عشق و باران است گرت هواست که بر تنم روح و جان بخشی مهربانی کن که مهرت همی مرهم و دوا و درمان است دم باد صبا مینوازد گیسوان جنگل را افسوس که گیسوان آن یار پنهان است در سینه میپرورانم غم فراقم را دو صد هزاران حیف که حالم پریشان است خبرش نیست که این داغ بسوزاند...
-
نبودی ، باز دیشب ، شعر باران شد خیابانها
چهارشنبه 29 فروردین 1403 12:07
نبودی ، باز دیشب ، شعر باران شد خیابانها برایم تازه شد ، آن خاطرات خیس ، باران ها به یادت چای دم کردم نشستم گوشه ی ایوان من و این حس دلتنگی ، نگاه سرد ایوان ها تو با فنجان گلداری که خیلی عاشقش بودی و عطر گرم موهایت ، میان عطر گلدان ها کنارم بودی و انگار با من شعر می خواندی دقیقا با همان لبخند ، اما ، مثل مهمان ها...
-
السلام علیک یا صاحب الزمان
چهارشنبه 29 فروردین 1403 12:07
-
حبابم روی آب از ساحل و دریا نمی دانم
چهارشنبه 29 فروردین 1403 12:06
حبابم روی آب از ساحل و دریا نمی دانم شدم درگیر امواجی که سر از پا نمی دانم کسی دارد مرا با خود به هرسو می برد آیا؟ کجا خواهد رسید این راه ناپیدا نمی دانم نگاهت کردم و نبض غرورم را نسنجیدی تو هم دیدی مرا در بند خود اما؟، نمی دانم ندیدم خیری از حال و هوای دل سپردن ها چرا دلبسته ی مهرت شدم این را نمی دانم اگرچه از جنون...
-
با آنکه در عالم بنای شر نموده
چهارشنبه 29 فروردین 1403 12:05
با آنکه در عالم بنای شر نموده آرایش این صحنه را بهتر نموده حالا نه تنها ما وبلکه کل دنیا بانگ خروش انزجارش سرنموده این غده منحوس این عصیانگری را با تکیه بر اهریمن اکبر نموده وحشی صفت ازحد خود بگذشته است و برخاک شیران حمله دیگر نموده اما تفاوت میکند اینبار قصه چونکه سروکارش به شیر نر نموده خوردی شکرها وببین ازبخت تیره...
-
رهای رها بر تمام تابلوهای شهر
چهارشنبه 29 فروردین 1403 11:58
رهای رها بر تمام تابلوهای شهر میرقصی تا رهایی جاری شود در نگاه مردمان اسیر در ازدحام خیابانها... شبنم حکیم هاشمی
-
در آن طرف ماه زنی زندگی می کند
چهارشنبه 29 فروردین 1403 11:56
در آن طرف ماه زنی زندگی می کند نام کوچکش شعر است، در خانه نور صدایش می زنند؛ از مادر به تبار آفتابگردان ها می رسد، و از پدر رگ و ریشه زمستان دارد.. هرشب غمهایش را به سینه ریز ماه می آویزد و صبح واژه ی خیس جمع می کند، طبع نازکش را بنفشه ها گردن گرفته اند و صدای بگو مگویش با ستاره ها دامنِ آسمان را بر میدارد، روزمرگی...
-
در هوای ابری فراق
چهارشنبه 29 فروردین 1403 11:56
در هوای ابری فراق دست شعرهایم را می گیرم و در میان خیالت قدم می زنم باران که بگیرد همه خیس می شویم من و شعرهایم تو و چتر وصال مجید رفیع زاد
-
به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد
سهشنبه 28 فروردین 1403 12:27
به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد که به آموزش آنلاین دلم بند نشد نتِ تو خانگی اما نتِ من ایرانسل سرعت هیچکدام، هیچ خوشایند نشد درد سرعت به کناری، غم ما شاد شده هر چه کردم به تلگرام همانند نشد سایت ها فیلتر و فیلتر شکنم فیلتر شد چون که فیلتر شکنم وصل به ایرلند نشد بعد فریادِ معلم سرِ درسِ آنلاین وُیسی آمد که به جز باعث...
-
السلام علیک یا صاحب الزمان
سهشنبه 28 فروردین 1403 12:26
-
همیشه هم دوش دریا
سهشنبه 28 فروردین 1403 12:20
همیشه هم دوش دریا بنگر به دنیای زیبا به پرواز موج های آبی رقص و تکان تکان ماهی آرام ،پر ز شور و شادی سروش جلالی
-
همیشه ماهی کنار آب زنده نیست
سهشنبه 28 فروردین 1403 12:18
همیشه ماهی کنار آب زنده نیست گاهی رویای یک اقیانوس ماهی را می کشد زینب احمدی
-
: نیم قرن گفتند انشاالله درست
سهشنبه 28 فروردین 1403 12:17
: نیم قرن گفتند انشاالله درست میشود و با کاستی ها سختی ها نیز، سست؛ آرزو به دل خانه ام اما خراب شدُ دل سنگ خارا آخر به حالم کباب؛ محمد ترکمان
-
تو همونی باش
سهشنبه 28 فروردین 1403 12:16
-
خدایا نگاش کن چجوری میادش..
سهشنبه 28 فروردین 1403 12:14
خدایا نگاش کن چجوری میادش.. منو کشته اون صورت ناز و ماهش نمیدونه انگار دلم بد میخوادش تا هر جا که باشه با چشمام میپامش نمیدونه چشماش عجب حالی داره صداش جنس ارامش خاصی داره نگاش وای نگو دل واسش پاره پاره تو چشمای نازش چه دنیایی داره خدایا نگاش کن چشاش غرق نوره با چشمای نازش دلم جوره جوره. منو لمس دستاش همش آرزومه همش...
-
مرا دیرینه زخمی میدهد آزار
سهشنبه 28 فروردین 1403 12:13
مرا دیرینه زخمی میدهد آزار نه از نوعی که بر روی تنی آزرده و مجروح، نه از جنسی که برهم میزند آسایش تن را، به سان زخم مأنوسی، که شاید گر مداوا گردد و تیمار، امید التیامی هست. ولی پیوسته ناخن های الوده، به دنبال خراش خود، امید از التیام زخم میگیرند. مرا این درد دائم میدهد آزار ز درد ناجوانمردی، ز درد مرگ انسانیت و مردی،...
-
میخواهم رازی به تو بگویم
سهشنبه 28 فروردین 1403 12:10
میخواهم رازی به تو بگویم من شعر نمیسرایم اصلا شاعر نیستم آنچه میخوانی شاعرش تویی آری من تو هستم در جان من علی آشوردن
-
منتخب، زندگی بود و هوا،
سهشنبه 28 فروردین 1403 12:06
منتخب، زندگی بود و هوا، اما نمی دانم چرا؟ در میان نامها هرگز چنین اسمی نبود ؟ حسن عابدینی
-
ای خدای کریم وبخشنده
دوشنبه 27 فروردین 1403 12:41
ای خدای کریم وبخشنده قلب مارا به عشق آکنده ای خدای عزیز بی مانند مومنانت فقط تو را خوانند ای خدای کبوتر وآهو هست در دل محبتت یاهو ای خدای حکیم سازنده بینواییم وتو نوازنده ای خدای فرشته وشیطان رحم کن بر من این من انسان ای خدای درخت وجنگل ها کن رهامان زدست انگل ها ای خدای زمان وآینده باشد ایران همیشه پاینده ای خدای...
-
من از چیزی نمی ترسم اگه تو
دوشنبه 27 فروردین 1403 12:39
من از چیزی نمی ترسم اگه تو باهام همسفر این جاده باشی چه فرقی می کنه چی روبرومه اگه تو پشت من ایستاده باشی بدون تو وجودی نیست بودم پر از بودن شدم با بودن تو ببین حتی نمی میرم من از مرگ که رویین تن شدم با بودن تو می گن گفتی که: قهری با تموم اونهایی که شدن آلوده دامن اینو به اونهایی بگو عزیزم که یک ذره تو رو نمی شناسن می...
-
کودکی آرام بود کودکی ام
دوشنبه 27 فروردین 1403 12:39
-
برف می باره کنارم باش تا که با هم قدم بزنیم
دوشنبه 27 فروردین 1403 12:37
برف می باره کنارم باش تا که با هم قدم بزنیم فرصت زندگی کوتاه بیا لحضه های خوب رقم بزنیم برف می باره هنوز میشه که سپیدی ها رو باور کرد یه کم از روشنایی ها گفت شعرهای خوب از بر کرد برف می باره بیا با هم مرحم زخم آدما باشیم میشه به آینده خوشبین بود بزار تو قلب آدما جا شیم برف میباره آه چه حس غمگینی تو که نیستی کنارم...
-
در هوایی که صدایِ نفست نیست بساست
دوشنبه 27 فروردین 1403 12:36
در هوایی که صدایِ نفست نیست بساست عاشقی بلهوسی، آینهٔ پیش و پساست. . . حسن کریمزاده اردکانی
-
السلام علیک یا صاحب الزمان
دوشنبه 27 فروردین 1403 12:35
-
میشود یک بار دیگر دستهایت را گرفت؟
دوشنبه 27 فروردین 1403 12:34
میشود یک بار دیگر دستهایت را گرفت؟ بعد چندین سال آیا رد پایت را گرفت؟ راه چشمان تو آغاز رسیدنهای من در نگاهت آرزویی همچو دیدنهای من جرم من تنها به تو دل بستن و عاشق شدن این عدالت نیست باشد منزوی امثال من از تو تنها یادگارم قاب عکسی کهنه بود روی دیواری که دائم چشمهایم میربود نیستی، با غصه و تنهاییم سر میکنم گر...
-
باید از عشق نوشت
دوشنبه 27 فروردین 1403 12:32
باید از عشق نوشت باید اززمزمه ی رود سرود کمی از تسبیحِ شنهای بیابان هم گفت، گوشِ جان داد به آوازِ قناری باید چشم دل دوخت به رقص ِگل پیچک با نیِ، باید از ناز ِگل ناز نوشت باید از روشنیِ آینه گفت یک دم از داغِ شقایق نالید وز پریشانی عاشق پرسید از غمِ شاپرکِ مُرده به مرداب گریست لیک افسوس، چنین حالی نیست، ای بابا..........