مرا از یاد خود بردی تو هم از یاد خواهی شد

مرا از یاد خود بردی تو هم از یاد خواهی شد
به بادم داده ای روزی تو هم بر باد خواهی شد

شکار دانه و دام تو گردیدم، ملالی نیست
تو هم بی شک اسیر پنجه ی صیاد خواهی شد

به هر دستیکه دادی پس بگیری با همان دستت
در این گردونه ی عبرت تو هم استاد خواهی ش


من افتاده را با دیده ی تحقیر خود ننگر
یقین دارم تو هم درگیر این رخداد خواهی شد

بقای شادی و غم را تفاوت های چندان نیست
تو هم روزی خبر از جمع این اضداد خواهی شد

برای ماتم و غمناله ها،خود را هم مهیا کن
اگر از درد و رنج دشمنانت شاد خواهی شد

لبت قلاب ماهیگیر دریا را اگر نوشد
خبر دار از خطای ماهی آزاد خواهی شد


علی معصومی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد