در آن طرف ماه زنی زندگی می کند

در آن طرف ماه زنی زندگی می کند
نام کوچکش شعر است،
در خانه نور صدایش می زنند؛
از مادر به تبار آفتابگردان ها می رسد،
و از پدر رگ و ریشه زمستان دارد..

هرشب غمهایش را به سینه ریز ماه می آویزد
و صبح واژه ی خیس جمع می کند،
طبع نازکش را بنفشه ها گردن گرفته اند
و صدای بگو مگویش با ستاره ها
دامنِ آسمان را بر میدارد،

روزمرگی هایش را با آویختن
یک عروسک در باد رنگ می زند؛

پشت سرش حرف بسیار است،
سَر و سِری با قاصدک ها دارد؛
و همآغوشیش را با سنجاقک ها دیده اند،


هم کودکانه می خندد
و هم بالغانه رهبری می‌کند
فلسفه های عجیب می بافد
و نمی ترسد که مسخره اش کنند،

قانون گریز است..
هر روز برای کولیان ساحره فال میگیرد،
و خوابِ اندیشیدن را
برای آیینه تعبیر می کند..

زهرا سادات

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد