شبم در من آرام بگیر

شبم
در من آرام بگیر
و بسترت را
روی سینه ام پهن کن
که‌تا صبح به تماشای مژگانت
آغوشت را زندگی کنم


فائزه حسینی

چگونه رفته ای

چگونه رفته ای
که پر کرده جهان را
غیاب تو.


حمید درخشان

روح من هر شب

روح من هر شب
به اتاقش سر می زند
او همیشه فکر می کند
باد پرده ی پنجره اش را تکان می دهد
گفته بودم / هر جا هستم ،نیستم/ قلبم پیش اوست

نیما هوشمند

باز پاییز آمد و تنهای شیدایی

باز پاییز آمد و تنهای شیدایی
و این قلبم شده شیدا
به تنهایی

چه آسان گفته بودند: زیبایی!
چه دشواری ببینم من
به تنهایی


به این دلشوره ها گفتم: می آیی
و در حیرت فرو رفتم
به تنهایی

چه شد آخر؟!
بگو با من که اینجایی
بگو آخر نمیمیری
به تنهایی

بیا با من
در این شب های رویایی
که محبوب دلم هستی
به تنهایی

ببر دل را به یک نازِ تماشایی
ببر هوش و حواسم را
به تنهایی


که من یک لحظه فهمیدم چه زیبایی!
و من عاشق شدم آخر
به تنهایی...

مصطفی خادمی

کجایی؟

کجایی؟
نیستی؟
سلام من!
من پشت آواری از فراموشی هایت پنهان شده ام

غلامحسین افراس

تو می آیی وا برها نیز سرود می خوانند

تو می آیی وا برها نیز سرود می خوانند
. تومی آیی و سفر ها آغاز می شوند
دفتر راز ها را گشودند. و اولین پرنده ها افسانه می خوانند.
. . کلاغ آخرین بود و سنگین ازحرف های جا مانده .
کشان کشان در سرازیری می رفت تا به رود خانه رسید.
بوفی از شب جا مانده دستش را گرفت و خشک کرد.
و دو باره پرواز های سنگین .


علی محسنی پارسا

طاقتی برای ماندن ندارم

طاقتی برای ماندن ندارم
کاش
زندگی دنیا هم
ابدی بود
خستگی را دوست دارم
و کار را
دوست دارم
امید رسیدن
به هدف را!


علیرضا ایمانی فر