مانده ام بین دو راهی
لبخندش یک طرف
چشمانش طرف دیگر
نمیدانم برای کدامش بمیرم..
عاطفه_محمدپور
ای کاش
احساس از راه دور
بوسه از دور هم داشت
عبدالله_احتشامی
اگر عاشقی
زود به قضاوت منشین
زیرا
عاشقان صبوری میآموزند و گذشت
از آن هنگام که میگویند:
«دوستت دارم!»
(ایلیا فابیان)
از مجموعه شعر «بهخاطر آوازهای یک عاشق»/ نشر پژواک
در کوچه تاریک چشمات
تا صبح بیدار می مانم
من با تو ستاره می شمارم
و قصه عشق تو را
من می خوانم
بیصدا به گوشه دنجی
آرام می نشینم
دستهای پنهان مرا
پشت دردها
در سایه مهتاب
آرام مثل نفس میگیری
خیال آغوشت بخیر می کند
صبح بجا مانده
از شب های بی تو بودن را
یک عالمه در کنارت
آواز عشق می خوانم
بی تو
به زمستان غریبی می روم
گاهی سرد می شود
چای خیالبافی با تو
اما بیا فاصله ها را
با هزاران پیچک ثانیه های زمان
تمام قد
با عطر نم باران نفس هایت بخوان
تا نبودنت را دیگر
برای همیشه با بودنت
نواز ش دلتنگی را
حس کنم ...!!!
محبوبه برونی
گفتمش آرام جانت را که باشد ؟ گفت خموش!
گفتمش روح و روانت را که باشد ؟ گفت خموش!
گفتمش دل داده ای او را زِ کِی ؟ گفت از ازل...
گفتمش دیوانه ای ؟! گفت تا ابد...
گفتمش هشدار! عقلت برده است
گفت در دیوانگی عقل از سرم دل کنده است
گفتمش جانا چه کس اینگونه دل را کرده مست؟!
گفت آن اللّٰه بی همتا که در هر لحظه هست...
پریسا عظیمی
مژه ای افتاده را برداشتی از گونه ام
و من که عمری
محتاج یک نوازش تو بودم
آرزو کردم
کاش تمام مژه های چشم هایم می ریختند
تا تو یک به یک
با پیله ی ابریشم سر انگشتت
از گونه ام بر می داشتیشان...
آن وقت
با چشمان بی مژه پلک می زدم
و تو
می خندیدی!
(یغما گلرویی)
از مجموعه باران برای تو می بارد/ انتشارات نگاه
وعشق را
.
در انبوهی
.
از اندوه
.
یافتم...
عبدالعظیم خویی