می دانی روزی که بدون صبح بخیر تو آغاز شود

می دانی
روزی که بدون صبح بخیر تو آغاز شود
چه طعمی دارد؟
می دانی
وقتی گل سرخ
در گلدان پژمرده میشود
چه حالی دارد؟
نه ،نه ، نه
هرگز نمی دانی
تابحال
در کوچه های شهر گم شده ای؟
چشم باز کنی
سر از کوچه ای در بیاوری که
روزی در آن
معشوقه ات را بوسیده ای
آهسته باران بگیرد
حضور غائبش را
احساس کنی
بخواهی در آغوشش بگیری
و او آنقدر دور شده باشد که
هر چه صدایش کنی
نشنود؟
نه ، عزیز من
تو از رنج عشق هیچ نمی دانی
من ، نه شاهزاده رویا هستم
و نه اسب سفیدی دارم
تنها شاعری هستم که
تو را به وسعت کلمه عشق
در آواز چکاوک ها
دوست دارم
حالا که رازم را به تو گفته ام
دلت می آید نیایی ؟


((محمد شیرین زاده))

عشق،
راهی ست برای بازگشت به خانه،
بعد از کار،
بعد از جنگ،
بعد از زندان،
بعد از سفر،
بعد از ...
من فکر می کنم،
فقط عشق می تواند پایان رنج ها باشد...

((رسول یونان))

سهم من از عشق

سهم من از عشق
گل سرخی
تیغش بر انگشتم
خونی چکید

نیلوفرثانی

چه کسی چشم تو را دید و نشد عاشق تو؟

چه کسی چشم تو را دید و نشد عاشق تو؟
ای فدای دل بی غل و غش و صادق تو

بعد ازین چشم که زیبائی عالم در اوست
چه بجز محنت و غم داد به تو خالق تو؟

رودی از عشق تو در من بخروش است انگار
ای تنت آب روان و دل من قایق تو

تو به این خوبی و ، من با نفس خسته ء خود
چه سرایم ؟ چه بگویم ؟ که بود لایق تو

می هراسم من ازین عاطفهء چون آبت
تو بگو من چه کنم تا نشوم عاشق تو؟

بگذرم باید ازین شط هراس و تردید
تو چو عذرای منی ، من بشوم وامق تو ؟

عمیدرضا مشایخی

عشق

عاقبت

هجوم ناگهان عشق

فتح می کند پایتخت درد را...

"قیصرامین پور"

من بودم و دل بود و کناری و فراغی

این عشق کجا بود که ماگه به میان جست؟

"وحشی بافقی"

به جز حضور تو

به جز حضور تو

هیچ چیز این جهان بی کرانه را

جدی نگرفته ام..

حتا عشق را!!

"حسین پناهی"

عشق

هروقت به خودم و تو

فکر می کنم نگران میشوم..

شاید عشق همینه

"لویی مال"

از عشق خسته می شوی..

از عشق

خسته می شوی

اما

خلاص نه!!

"کاظم بهمنی"

خفظ رابطه

اگر کسی را یافتید

که حاضر بود

برای حفظ رابطه تان از بدترین شرایط عبور کند

هرگز عشقش را

دست کم نگیرید

"موریس مترلینگ"