صبح یعنی می گشایم...

صبح یعنی
می گشایم.....
چشم من در چشم تو
باردیگر.....
می شود, ین دل
خاطر خواه تو...
دوست دارم هایم..
به گوشت
نجوا می کند ...
خنده ی تو باز هم
در دلم جا می کند...


مریم_ابراهیمی

هنوز هم گاهی چای که دم می‌کنم

هنوز هم
گاهی
چای که دم می‌کنم
یک استکان
برای تو هم می‌ریزم


می‌دانم نسکافه و کافی ...
دوست داری, می‌دانم
می‌گویم شاید
این بار بنوشی به کام من
چایی

سید مرتضی سیدی

بعد از رفتنت

بعد از رفتنت
هیچ صبحی بخیر نشد
گلدان روحم شکست وپای احساسم لنگ ماند ,
چشم انتظارم  به آمادنت سفید شد
خورشید شادی غروب کرد وزمین سیاه شد
به خوابم بیا و دنیایم را تکانی بده
مدتهاست که  قند آرامش
در زندگیم ته نشین شده است.


فاطمه مقیم هنجنی

دلتنگی نام دیگرِ

دلتنگی نام دیگرِ

گریه های صبوری ست

که از چشم عاشقِ یاس

بر زانوی شقایق می چکد

پشت کوه های بلندِ تنهائی

آنجا که فاصله ها

رؤیاهایم را تنبیه می کنند

و از من تا ما

گوئی

بعد از فاصله

دیگر چیزی نیست !

پرویز صادقی

کلمات را درون تنگ ریختم

کلمات را درون تنگ ریختم
کمی اشک چشم
کمی بوسه
کمی عشق
معجونی شد
به نام تنهایی


عبدالعظیم_خویی

من از تو نگذشته ام

من از تو نگذشته ام
تو را در پستوی دلم
برای زندگی دوباره ام
پنهان کرده ام...!!!


فروغ_گودرزی

برای این که بدون تو بتوانم...

برای این که
بدون تو بتوانم...
باید
خودم را می بردم
به قبل از تو
نمی توانستم
دوباره بمیرم

فرزانه کوتی

زندگی را

زندگی را
از حضرت ِ غمزده ِ تنها
در بیابانی عاری از آزادگی
عاشقانه بگیرم

و بِکِشم بر آغوش ِ سپید ِ
چشم های هر روز عشق
تا‌ نگاهم هست
تا هست پروازم

هر شب
هر روز
من با تن پوشی از رایحه امید
و فرداهای روشن
بی واهمه خواهم بوسید
دست ِ آزادگی
و دست ِ شقایق ها را
به یاد ِ چشمان ِ در راهت
حتا در خوابم

صدای قدم هایت را می شنوم
که ندای عاشق ماندنی است ...!!!

محبوبه برونی

دلم ابری‌ست

‌دلم ابری‌ست
با سایه‌ی رنگین کمانت
چشمانم را
آبی کن

راضیه_سیدموسایی