جوانه

جوانه
یعنی تو
در بوته ی بهار

فروغ گودرزی

به قواره کشیدم

به قواره کشیدم
قامتم را...
رخت
تنهایی

به تنم گشاد است

فروغ گودرزی

از گوشی به گوش دیگر

از گوشی
به گوش دیگر
به ناشنوایی ام باختم
تو را...


فروغ گودرزی

پچ پچ می کنند مزه ها

پچ پچ
می کنند مزه ها
گوش پاییز
زنگ می زند


فروغ گودرزی

به خودم گفتم

به خودم گفتم
در پی چشمانش برو
مست چشمانش،
روزهاست در خوابم

فروغ گودرزی

در من دوباره متولد شو

در من دوباره متولد شو
خیالت راحت،
دوباره تولدت را خود جشن می گیرم
فروغ گودرزی

از تو نشانه ها

از تو نشانه ها
باقی می ماند و
از من دستانی خالی از
تو...!


فروغ گودرزی

چشمانت کلمات را به ردیف می نشانند

چشمانت
کلمات را به ردیف می نشانند
شعری از دلدادگی در من زاده و
به خط می شود..!
شاعر از شما تقاضای نقد دارد


فروغ گودرزی

من همان زنی هستم

من همان
زنی هستم
شاعر
که ایستاده برای شعرهایم می میرم...


فروغ گودرزی

آن سوی خیابان جا مانده ام

آن سوی خیابان جا مانده ام
همه رفتند و آمدند
اما نوازش دستانم سرگردان
دنبالِ آمدن تو می گردند...


فروغ گودرزی