می دانی سالهاست که قلبم به استعمار

می دانی
سالهاست که قلبم به استعمار
ارتش نگاهت
در آمده ونبض احساسم
به احترام جنگل همیشه سبز چشمانت
هر ثانیه پای می کوبد ...


فاطمه مقیم هنجنی

شاعرِ شعرِ نو

شاعرِ شعرِ نو
برایم شعر بگو
بگو از احساسِ سرخی
که خشکید
در لاکِ تنهاییِ شب
بگو از لیلا
که گریخت
از بن‌بستِ
عشق و هوس
از جنونِ شاخه‌ها بگو
از پنجره‌های
پشتِ پیچک‌ها
از حیاط خلوتِ خانه‌ام
که هرگز آسمان را ندید
بگو از اسب
کبوتر
از لاله‌ی قرمز
شاعرِ شعرِ نو
برایم از من بگو
من شبدرِ تهِ باغِ سهرابم
برایم از سِحرِ آب بگو

ناهید ساداتی

اگر تو همه ی دنیای من نبودی

اگر تو
همه ی دنیای من نبودی
چرا وقتی از تو می نویسم
حروف ِالفبا
در گلویم بغض می شود!
و چرا
در هربیست و چهار ساعت کامل
شماره های معنا دار
و اعداد همه ی مناسبت ها
مدام و بلند
در گوشم زنگ می زنند!

اگر تو
همه ی دنیای من نبودی
چرا دیدنِ تو
اینقدر حالِ دل ِ مرا خوب می کند
چراشب ها روی ماهِ تورا
تنها در حوضچه ی اشک می یابم
و فقط
روی عکس تو چشم می گذارم!

اگرتو
همه ی دنیای من نبودی
چراااااا, دلم پرنده است!
زبانم تو!
و آرزویم عشق!


مجیدفربد

میدانم روزی افتاب بر دل ما می تابد

میدانم روزی افتاب
بر دل ما می تابد
تو درآن باغ
همان زیر درخت
به تماشای بهشت
من درآن باغ
به دیدار تو می‌ایم
و این بار
به صد بوسه نه شاید بیشتر
بِسُتایَم تو را
تو برایم بخوانی از بهشت برین
من بخندم وبگویم
بهشت انجایی هست
که نفس های تو تکرار شود
آن همه فاصله کوتاه شود


سارا دودانگه

پاییـــــــــــز که بیاید

پاییـــــــــــز
که بیاید
بوی مهرمی دهد
شعرهایِ  باران خورده ات


صیدنظرلطفی

من اگر بخواهم نگاه تو را وصف کنم

من اگر بخواهم نگاه تو را وصف کنم
به جای چشمانت دو بیتی می نویسم
که زیر طاق اَبروهای کشیده اَت
سیاهی موج می زند؛
همچون ریسه های خاموش
در گریبان سپید زیر پلک هایت
اما نمی دانم
گُلدان های تِراس دلم را
سمت کدام طلوع مژگانت بگذارم
که رنگین کمان شبنم گونه هایت
بر اندوه من بتابد
در پس پرچین عطر گُل های رازقی!


مرتضی سنجری

و من هر سال عاشق پاییزی می شوم

و من هر سال
عاشق پاییزی می شوم
که می دانم زمستان
او را از من خواهد گرفت
چه تکرار بی رحمی...


مهدی عارفخانی