رویا یه خوابه , خوابی که شیرین
دریا یه روده , رودی که شوره
هر دو رَوَنده تا بی نَهایت ... ؛
در اِمتِدادِ راهی که دوره ... !!!
احسان پیرحیاتی
آخر چه کند علم نجوم با دل من
وقتی که تویی ستاره محفل من
علی آقا اخوان ملایری
گفته بودم فلسفی از من پراکنده مپرس
از عروض وقافیه از بند واز بنده مپرس
نور حق جانت ز تن بیرون کند
دیده را لیلا برد آواره چون مجنون کند
کام چون شیرین شود تا وادی خسرو رسد
این جهان کاهی شود او بر جهان شاهی کند
گفته بودم فلسفی از دین واز دنیا مپرس
تیره همچون شب شدی از دیشب وفردا مپرس,
گوش را بیهوش باش تا وحی را نازل کند
طفل چوپان را دمی همچون مه کامل کند
گفته بودم بی خبر از مستی رندان مپرس
بر دلم آتش نزن از زهرواز زندان مپرس
نور حق مستت کند آگه ز افکارت کند
تا بتان را بشکند حلاج و بر دارت کند
گفته بودم فلسفی از سخت واز آسان مپرس
چانه خود را بزن از وصل واز هجران مپرس.
هومن ایران زاده
از من مپرس
شرح احساسی را که از تو بر دل دارم
سوگند به معجزهی نهفته در چشمانت
واژهها را زیر و رو کردهام
عاشقاتهترینهایش را فراخواندهام
زیباترینهایش را کنار هم چیدهام
اما؛
هیچ واژهای را یارای شرح احساس من و زیبایی تو نیست
حتی عشق؛
عشق هم واژهایست درمانده و عاجز در بیان شکوه این احساس
گاه نام و نشانی از تو میجویند
نمیدانند تو را بر من نامی نیست
تو یک موهبتی
موهبتی که از اعماق جان و دلم در عاشقانههای اشعارم تجلا مییابد
برای آنچه از احساس من بر تو میجویند
باید لمس کنند زلال بیکران وجودت را در هوای مهآلود دلها
و تو را از پنجرهی چشمان من به تماشا بنشینند
تا بنگرند؛
تعظیم خورشید را در برابر تلالو چشمانت
آنگاه که دیده میگشایی
آینهها میشکنند در لحظهای که نگاهت سهم چشمان من میشود
و دریابند چون من
سکوت جهان را آن دمی که غرق صدایت میگردم و گوش به زمزمههایت میسپارم
منی که تپشهای دلم نبض زمزمههای توست
دلی که تمام نزهت عالمش از لبهای تو لبریز میگردد مادامی که لبخند میزنی
ساده بگویم
باید همچون من محو در تو و فنا در احساس تو گردند
تا دریابند کمال عشق, اوج زیبایی و نهایت آرامش را
در وجود سراسر مهرت.
این چنین است حس من برای تو
حسی که واژهای در وصف شکوهش سراغ ندارم.
تو بگو چه مینامی خودت را برای من و احساس مرا بر خویش؟
فاطمه محمدی
دارم میبینم
زل میزنم
دهانم باز می شود
چشمانم گرد می شود
فکر میکنم
بعد از تعجب
این است تکرار این همه عمر!
غلامحسین افراس
باد, عاشق موی
اوست من
عاشق بوی باد!
محمد ترکمان
وقتی با سِپرِ نگاهش
برخورد کردم,
احساسم
جریحه دار شد
کاش
کمربندِ عاطفه ام را
بسته بودم
عنایت کرمی