ریسمان پاره را می توان دوباره گره زد،

ریسمان پاره را می توان دوباره گره زد،

اما هرچه باشد ریسمان پاره‌ای است!

شاید ما هم دوباره همدیگر را دیدار کنیم

اما در آنجا که ترکم کردی

هرگز دوباره مرا نخواهی یافت!

برتولت برشت

می رود کز ما جدا گردد ولی

می رود کز ما جدا گردد ولی
جان و دل با اوست هرجا می رود

من نیز چو خورشید، دلم زنده به عشق است

من نیز چو خورشید، دلم زنده به عشق است
راه دل خود را، نتوانم که نپویم
هر صبح، در آیینهء جادویى خورشید
چون مى نگرم، او همه من، من همه اویم...

آدم های مهربان

آدم های مهربان
از سر احتیاج مهربان نیستند
آنها دنیا را کوچکتر از آن می بینند که بدی کنند...

پیام دادم و گفتــــــــم بیا خوشم می‌دار

پیام دادم و گفتــــــــم بیا خوشم می‌دار

جواب دادی و گفتی که من خوشم بی‌تو

آن روز که سبزپوش بودی

آن روز که سبزپوش بودی
حس می کردم
که آرام‌آرام کشت‌زار می‌شوم

آن روز که سرخ‌پوش بودی
حس می‌کردم
که اندک‌اندک ناربُن می‌شوم


آن روز که سپیدپوش بودی
حس می‌کردم
که درنای شعر و دریا می‌شوم

و دیروز که زردپوش بودی
سرم آفتابگردانی شد و
هرجا که می‌رفتی
به دور قامت‌ات می‌گشت

شیرکو بیکس

​​ مشکل جای دیگری‌ست دوستِ من!

مشکل
جای دیگری‌ست دوستِ من!
به این زودی‌ها
گرگ نمی‌میرد،
تو همین‌طور
آسان و عاشقانه از آدمی بگو

در نهایت تمام جاده ها به بن بست می رسد

در نهایت
تمام جاده ها
به بن بست
می رسد
مگر
آن جاده ای
که مرا
به تو
برساند

حیدر ولی زاده