عشق تو بارانى‌ست

عشق تو بارانى‌ست
‏که وقتی من تشنه‌ام
و به او پناه مى‌برم
‏یکباره بند مى‌آید

عشق تو بارانى‌ست
‏که وقتی در خانه‌ام و تشنه نیستم
‏یکباره شروع به باریدن مى‌کند


شیرکو بیکس

آزادی

از ترانه‌های من اگر
گل را بگیرند
یک فصل خواهد مرد
اگر عشق را بگیرند
دو فصل خواهد مرد
و اگر نان را
سه فصل خواهد مرد
اما آزادی را
اگر از ترانه‌های من،
آزادی را بگیرند
سال، تمام سال خواهد مرد.

بذرعشق10/10

اگر دنیا
اندکی از بذر عشق من و دلبرم را
در دل زنان و مردان زمین می‌کاشت
دیگر بی‌گمان
جنگ و کین و انتقام
تا جاودان
از اینجا رخت برمی‌بست


شیرکو بیکس
مترجم : رضا کریم ‌مجاور

آن روز که سبزپوش بودی

آن روز که سبزپوش بودی
حس می کردم
که آرام‌آرام کشت‌زار می‌شوم

آن روز که سرخ‌پوش بودی
حس می‌کردم
که اندک‌اندک ناربُن می‌شوم


آن روز که سپیدپوش بودی
حس می‌کردم
که درنای شعر و دریا می‌شوم

و دیروز که زردپوش بودی
سرم آفتابگردانی شد و
هرجا که می‌رفتی
به دور قامت‌ات می‌گشت

شیرکو بیکس

تو که رفتی

تو که رفتی
تنها صندلی ماند
شاخه گلی
و لیوانی که نزد من است هنوز.
اولی مسند زیباترین ترانه های من است
دومی در دل ام رویید
و سومین سرشار از بوسه های تو بود
آمدم که عطر تو را بنوشم

اما غرق آن شدم.

شیرکو_بیکس

اگر دنیا اندکی از بذر عشق من و دلبرم را

اگر دنیا
اندکی از بذر عشق من و دلبرم را
در دل زنان و مردان زمین می‌کاشت
دیگر بی‌گمان
جنگ و کین و انتقام
تا جاودان
از اینجا رخت برمی‌بست

شیرکو بیکس

دنبال پاییز اگر گشتی

دنبال پاییز اگر گشتی
هیچ جا مرو
به جز دل من
دنبال بهار اگر می گردی
هر جا می خواهی برو
به جز دل من
شیرکو بیکس

و عشق تو آفتاب است

و عشق تو آفتاب است
آنگاه که درونم
طلوع می‌کنی
و می‌بینمت..

به باد می‌مانی

به باد می‌مانی
شعله نکشیده خاموشم می‌کنی
به باد می‌مانی
زبانه کشیده گر می‌گیرم از وزیدنت...

من پاره پاره‌های تو را جمع خواهم کرد

من پاره پاره‌های تو را جمع خواهم کرد
و خود در تو خواهم خفت
و تو در من خواهی رویید.

شیرکو بیکس