من اینجا از نوازش نیز

من اینجا
از نوازش نیز
چون آزار میترسم ...

نزدیک‌تر بیا ، دوست دوردست من

نزدیک‌تر بیا ، دوست دوردست من
‏ناتوانی مرا به چیزی مگیر :
‏خستگیِ رنجی عظیم
مرا از من ربوده است
آه که آخرین قدم‌ها
چه سخت بیهوده می‌شوند
‏نزدیک‌تر بیا ، دوست من...

گفتم تنم زخمیِ انتظار شد

گفتم تنم زخمیِ انتظار شد
گفتی که از ازل با تو بوده‌ام
گفتم چرا دلتنگی امانم برید
گفتی که عشق از دلتنگی می‌رسد
گفتم بیا کمی روبرو شویم
گفتی تمام من، خودت بوده‌ای
گفتم دلم در هوایِ بوسیدنت
گفتی هوای من، همیشه بر لب بوسه‌ای
گفتم نرو تا هر نفس بمان
گفتی جانِ من ، مرا از من ربوده‌ای
تن در زمان و جان در دوام عشق
چه خوش!!
بر "جریده عالم" ثبتم نموده ای ..

نیلوفرثانی

بگذار تو هم رفته باشی

بگذار تو هم رفته باشی
بگذار همه رفته باشند.

گاهی وقت‌ها پیش از آنکه غم بیاید

گاهی وقت‌ها
پیش از آنکه غم بیاید
تا هرچه را کم گذاشته، با خود بیاورد،
شادی
برگشته است
تا چیزهایی را که جا گذاشته
بردارد

عجیب است رسم آدمیت!

عجیب است رسم آدمیت!

بادبادک را در اوج میخواهند، اما نخ اش را رها نمیکنند..

میشود امروز کمی لطف کنی!

میشود امروز کمی لطف کنی!
کمی حواست به دورو برت نباشد...
در خانه راه بروی
کار کنی
آواز بخوانی
کدبانو باشی اصلا
کارت که تمام شد برای خودت چای بریز
، برو پشت پنجره
موزیک گوش کن و...

با لیوان چای در خانه بچرخ و دل ببر از قاب عکس ها
قول بده حواست نباشد به هیچ جا
وقتی حواست نیست زیباترین زن دنیایی!
و من...
امروز
روزی ست که باید عاشقت بشوم!!

حامد_نیازی