در ره یار شدن، خون جگر می‌خواهد

در ره یار شدن، خون جگر می‌خواهد
ز غم دوری دلدار، شرر می‌خواهد

هوشیاری شب و سوز سحر می‌طلبد
جگر آخته و دیده‌ی تر می‌خواهد

دیده از خاطر آشفته اثر می‌گیرد
چشم بر دلبر و از یار، نظر می‌خواهد

گرچه دل‌سنگِ گناهم، متعلق به تو ام
کعبه هم با همه خوبیْش، حجر می‌خواهد

نه هر آن کس هنر یاری دلبر دارد
در ره یار شدن نیز، هنر می‌خواهد

میثم داماد خراسانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد