مشق امروزِ پاییز منم!

مشق امروزِ پاییز منم!
انگار ,مهر با خودکار هفت رنگش ,
مرا روایت می کند!
وانارِ نارسِ وجودم را یادآوری,
صدای شعرِبرگ ها ,
زیرِکفش های فیروزه ای ام,
با موسیقی گنجشک های نشسته بر سه تار,
مرا به رقص واداشته!
مثل هر سال ,تنها نیستم ,
هوا اینجاست !
کوله پشتی ام ,کمی دغدغه
و شعرهای تو,
تقویم چشم هایم را ورق بزن
به امروز که رسیدی بخند!
خنده تو شروع من است
یکی دوپرده بخوان ازاین سپیدِ من!
شاید به یاد آوری که بی تو,سال ,هفت نمی شود,
شیرینی یادت را زیرِ
زبان آغوشم مز مزهِ میکنم ,
و شمع خاموشم را با فندکِ عشقت روشن!
بگذار میهمانی مان زبان زدِ پاییز شود
تقویم چشم هایم را ورق بزن
به امروز که رسیدی.......


فاطمه شایگان

دیگر کفش ها آهنی را از پا در آورده ام

دیگر کفش ها آهنی را از پا در آورده ام
برای رسیدن به تو
باید پرنده بود
باید پرید

رضا قنبرزاده فرید

روزها می آیند و می روند

روزها می آیند و می روند
گرم گرم
سرد سرد
وما به آنها طعم دهنده شیرین و تلخ اضافه می کنیم!

غلامحسین افراس

وقتی شنیدم رفته ای

وقتی شنیدم رفته ای
باخنده پَژمُردم
...
گفتن خداحافظ نگفت؟
با خاطره مُردم

شهمیر صدق

از جنس خاک هم که می نویسم,

از جنس خاک هم که می نویسم,
از آسمان سر بر می آورد شعرم...!

نمیدانم...!
حتی...
خط خطی هم که می کنم کاغذ را...
عاشقانه ای می شود برای تو...
.
.
ببین چه کرده ای با من...!؟


رسول امامی

منی که اکنون قلم شده ام

منی که اکنون قلم شده ام
و در جوهر درد میزنم و ورق های زندگی را سیاه می‌کنم !
با شعری سپید و رویی سیاه !
از پنجره بیرون را میبینم !
میوه ها میریزند
برگ ها سبز می افتند !
سرد است
میلرزیم
ولی ادامه میدهیم !
امسال
هنوز پاییز نیامده
زمستان چه زود با ما شروع کرد !
برف قرمز میبارد
و
باران شور
خدا را چه دیدی!
شاید بهار هم زودتر بیاید !

نادر داوری

خنده می زنم بر درد,

خنده می زنم بر درد,
شاید,
کمی کمتر شود, دردش
خنده هم خود درد شد
بر روی درد...

اعظم حسنی