با تو می شود سنگ ها را پشت سر گذاشت

با تو

می شود سنگ ها را پشت سر گذاشت

سفالینه ها را خط زد

شیشه پنجره ها را

تیز در آغوش کشید

مثل آغوش تو

بدون هیچ دلهره ای

می دانم

جای دوری نمی رود این قصه

پیشانی ام که تا چین می رود

تمام سال ها را

غرق با تو

خواهم شد...


لیلا مینا خانی

گاهی اشکها

گاهی اشکها 

یک قدم 

از سکوت 

جلوتر می روند 

تا حرفهای جامانده 

پشت درها را 

فریاد بزنند ...


((آرزو کاظمی))

به احمقانه ‌ترین شکل ممکن

به احمقانه ‌ترین شکل ممکن

دلتنگ کسی هستم

که هیچ خیابانی را

با او قدم نزده‌ام!

اما او در تمام خاطرات من

راه می‌رود...


((گروس عبدالملکیان))

ای عشق شکسته ایم، مشکن ما را

 ای عشق شکسته ایم، مشکن ما را

این گونه به خاک ره میفکن ما را

ما در تو به چشم دوستی می بینیم

ای دوست مبین به چشم دشمن ما را


((فریدون مشیری))

 

با ما گفته بودند:

با ما گفته بودند:

«آن کلامِ مقدس را

با شما خواهیم آموخت

لیکن به خاطرِ آن 

عقوبتی جانفرسای را

تحمل می ‌بایدِتان کرد.»

عقوبتِ جانکاه را

چندان تاب آوردیم

آری

که کلامِ مقدسِمان

باری

از خاطر

گریخت!


((احمد شاملو))