دست‌هاى هم را گرفته بودیم

دست‌هاى هم را گرفته بودیم
تو در شب قدم مى‌زدى؛
من در تاریکى...
گروس_عبدالملکیان

نامه را از کشو در می آورد

نامه را از کشو در می آورد
خواندنش بیشتر او را گرم خواهد کرد
یا سوزاندنش؟


گروس_عبدالملکیان

درست مثل فنجان قهوه که ته می‌کشد

درست مثل فنجان قهوه که ته می‌کشد
پنجره کم‌کم از تصویر تو تهی می‌شود
حالا
من مانده‌ام و پنجره‌ای خالی و فنجان قهوه‌ای
که از حرف‌های نگفته پشیمان است
گروس عبدالملکیان

یک لحظه خواستم.

یک لحظه خواستم.
چون کودکی که ناشیانه دست در آتش فرو بَرَد
خواستم تو را

گروس_عبدالملکیان

در زدی باز کردم،

در زدی

باز کردم،

سلام کردی

اما صدا نداشتی،

به آغوشم کشیدی

اما

سایه ات را دیدم

که دست هایش توی جیبش بود...



"گروس عبدالملکیان"

صندوقچه قدیمی‌ات را نگرد

صندوقچه قدیمی‌ات را نگرد

حتی اگر بهار

حتی اگر شکوفه

در پس دیوارهای تار گم شود،


مهربانی و زیبایی

گم نخواهد شد...

شب

هر چه تاریک تر

ستارگان روشن‌ تر!


گروس عبدالملکیان

به احمقانه ‌ترین شکل ممکن

به احمقانه ‌ترین شکل ممکن

دلتنگ کسی هستم

که هیچ خیابانی را

با او قدم نزده‌ام!

اما او در تمام خاطرات من

راه می‌رود...


((گروس عبدالملکیان))

علفزار با موهای سبزٍ ژولیده در باد

علفزار
با موهای سبزٍ ژولیده در باد
کوه
با موهای قهوه ایِ یکدست
رودخانه
با گیره های سرخِ ماهی

بر موهاش
هیچکدام را ندیده

حق دارد نمی خواند
این پرنده ی کوچک
تهران کلاه بزرگی ست
که بر سر زمین گذاشته ایم

رویا

نه راهی به رویا می‌رسد

نه رویایی به راه

برمی‌گردم

به رنگ‌های رفته‌ی دنیا

به موهای مادرم

پیش از آن‌که پدر ببافدش

به خاک

پیش از آن که تو در آن به خواب روی

و آن کتاب کوچک غمگین:

پیامبر شدن در جزیره‌ی متروک!

از هم

به هم گریخته‌ایم

از خاک

به زیر خاک

و انگار تمام جاده‌ها را

با پرگار کشیده است

و انگار مرگ نقطه‌ای‌ست

که به پایان تمام جمله‌ها می‌آید

و آن پرنده‌ی کوچک

که رویای من و تو بود

در دهانش برگی گذاشته‌اند

تا سکوت کند

از شب به شب گریختیم

دست‌هایت را به تاریکی فرو ببر

و هر چه را لمس کردی

باور کن.

- گروس عبدالملیکان -

از هم به هم گریخته‌ایم؛

از هم

به هم گریخته‌ایم؛

از خاک

به زیر خاک؛

و انگار تمام جاده‌ها را

با پرگار کشیده است!

و انگار مرگ نقطه‌ای است

که به پایان تمام جمله‌ها می‌آید...


گروس عبدالملکیان