نمی شود که تو باشی و شعر هم باشد

نمی شود که تو باشی و شعر هم باشد
نمی شود که تو باشی
ترانه هم باشد
نمی شود که شب هنگام
عطر نگاه تو باشد
«محبوبه های شب» هم باشند.

نمی شود که تو باشی
من عاشق تو نباشم
نمی شود که تو باشی
درست همینطور که هستی
و من ، هزار بار خوبتر از این باشم
و باز ، هزار بار ، عاشق تو نباشم


نمی شود ، می دانم
نمی شود که بهار از تو سبزتر باشد

نادر ابراهیمی

راز یعنی خدا

راز یعنی خدا
خدا یعنی زیبایی
زیبایی یعنی عشق
عشق یعنی رویا
رویا مثل آب
آب مثل شیشه
شیشه مثل پاکی
پاک مثل جنین
جنین مثل روح
روح مثل بینا
بینا یعنی خدا


شهرام حمامی ترقی

ای یار

ای یار
که در گریبانت
دو کبوتر توأمان بی‌تابند
و قلب پاک تو
با لرزش خوش کبوتران
به تنظیم ایقاع و آهنگ جهان برخاسته است

لبانت به طعم خوش صداقت آغشته است
و گرمای مهربان دستت
مرد را مرد می‌کند

و من
ایستاده ام
و به نیمه‌ی کهکشان می‌نگرم


که در آنسویش
تو
عشق تقدیر می‌کنی
و من
کامل می‌شوم
ای زن

غاده السمان

افسردگی ی مزمن گرفته‌اند

افسردگی ی مزمن گرفته‌اند
پنجره‌های اتاقکم...
آه!
سال‌هاست، تنها دلخوشی‌شان
طلوع آفتاب است.


لیلا طیبی

رو‌به‌روی من فقط تو بوده‌ای

رو‌به‌روی من فقط تو بوده‌ای
از همان نگاه اولین
از همان زمان که آفتاب
با تو آفتاب شد
از همان زمان که کوه استوار
آب شد
از همان زمان که جستجوی عاشقانه مرا
نگاه تو جواب شد


محمد رضا عبدالملکیان

چشم‌هایت بیقرار

چشم‌هایت بیقرار
کوچه راه دلت
چون لاله‌زار
دست‌هایت
همچو بید شاخسار
صورتت
چون قرص ماه
روشنی بخش دل ما بی‌قرار


مهرداد درگاهی

شتاب مکن

شتاب مکن
که ابر بر خانه ات ببارد
و عشق
در تکه ای نان گم شود
هرگز نتوان
آدمی را به خانه آورد
آدمی در سقوط کلمات
سقوط می کند

و هنگامی که از زمین برخیزد
کلمات نارس را
به عابران تعارف می کند
آدمی را توانایی
عشق نیست
در عشق می شکند و می میرد


احمدرضا احمدی