من تو را تصویر خواهم کرد

من تو را تصویر خواهم کرد
تو را به رنگ
به نور
و به آوازهای رنگین تبدیل خواهم کرد
تو را به گل
به کوه ، و به رودخانه های خروشان
تبدیل خواهم کرد

من از تو دنیا را خواهم ساخت
و برای تو ، دنیا را
اگر سخنم را باور نمیکنی
هنوز قدرت دوست داشتن را
باور نکرده ای...


نادر_ابراهیمی

مگذار که عشق،

مگذار که عشق، به عادت دوست داشتن تبدیل شود!
مگذار که حتی آب دادن گل‌های باغچه، به عادت آب دادن گل‌های باغچه بدل شود!
عشق، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست؛

پیوسته نو کردن خواستنی‌ست که خود پیوسته، خواهان نو شدن است و دگرگون شدن.
تازگی، ذات عشق است و طراوت، بافت عشق.
چگونه می‌شود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان عشق بماند؟
عشق، تن به فراموشی نمی‌سپارد، مگر یک بار برای همیشه.
جام بلور، تنها یک بار می‌شکند.
می‌توان شکسته‌اش را، تکه‌هایش را، نگه داشت؛
اما شکسته‌های جام، آن تکه‌های تیز برنده، دیگر جام نیست.
احتیاط باید کرد.
همه چیز کهنه می‌شود و اگر کمی کوتاهی کنیم، عشق نیز.
بهانه‌ها، جای حس عاشقانه را خوب می‌گیرند..

نادر ابراهیمی

همه‌چیز کهنه می‌شود و

همه‌چیز
کهنه می‌شود و
اگر کمی کوتاهی کنیم
عشق نیز...

نادرابراهیمی

تو تکیه گاه منی

با دلتنگی ات، مرا بیتاب نکن؛ و با بیتابی ات مرا دلتنگ!
تو تکیه گاه منی، تکیه گاه اگر محکم نباشد، تکیه بی معنی است.
با قلبت احساس کن؛ اما با قلبت فکر نکن. بگذار کمی دیگر هم تحمل کنیم؛
همانطور که صدها سال تحمل کرده ایم.
غذای نیم پخته از خام بدتر است؛ زیرا خام، فریب نمی دهد! اما نیم پخته می فریبد.
پس کمکم کن تا پخته بازگردم...
نادر ابراهیمی

نمی شود که تو باشی و شعر هم باشد

نمی شود که تو باشی و شعر هم باشد
نمی شود که تو باشی
ترانه هم باشد
نمی شود که شب هنگام
عطر نگاه تو باشد
«محبوبه های شب» هم باشند.

نمی شود که تو باشی
من عاشق تو نباشم
نمی شود که تو باشی
درست همینطور که هستی
و من ، هزار بار خوبتر از این باشم
و باز ، هزار بار ، عاشق تو نباشم


نمی شود ، می دانم
نمی شود که بهار از تو سبزتر باشد

نادر ابراهیمی

نمی شود که تو باشی و شعر هم باشد

نمی شود که تو باشی و شعر هم باشد
نمی شود که تو باشی
ترانه هم باشد
نمی شود که شب هنگام
عطر نگاه تو باشد
«محبوبه های شب» هم باشند.

نمی شود که تو باشی
من عاشق تو نباشم
نمی شود که تو باشی
درست همینطور که هستی
و من ، هزار بار خوبتر از این باشم
و باز ، هزار بار ، عاشق تو نباشم


نمی شود ، می دانم
نمی شود که بهار از تو سبزتر باشد

نادر ابراهیمی

احتیاط باید کرد،

احتیاط باید کرد،
همه چیز کهنه می‌شود
و اگر کمی کوتاهی کنیم،
عشق نیز!
بهانه‌ها،
جای حس عاشقانه را خوب می‌گیرند.


نادر_ابراهیمی

و فاصله ای ست ابدی

و فاصله ای ست ابدی
میان عشق و دوست داشتن
که برای پیمودن این فاصله
یا باید پرید ، یا باید فرو چکید
من هر دو را تجربه کردم
عشق را اگر نتوانی به سمت دوست داشتن هدایت کنی
تجربه ای دردناک خواهد شد
خوبی دوست داشتن در این است که خراب نمی کند
دِفُرمه نمی کند
اسیر نمی کند
اما عشق چیز دیگری است
هیچ کس انتهایش را نمی داند
و شاید همین
جذابیت عشق است

نادرابراهیمی

زخم را که مظهر خشونت است

زخم را که مظهر خشونت است
با زخم نمى‌بندند
با نوار نرم و پنبه ی پاک مى‌بندند
با محبت، با عشق، با آغوش..

نادر_ابراهیمی

انسان آهسته آهسته عقب‌نشینی میکند،

انسان آهسته آهسته عقب‌نشینی میکند،
هیچکس یکباره معتاد نمی‌شود،
یکباره سقوط نمی‌کند،
یکباره وا نمی‌دهد،
یکباره خسته نمی‌شود،
رنگ عوض نمی‌کند،
تبدیل نمی‌شود و از دست نمی‌رود،
زندگی بسیار آهسته از شکل می‌افتد و

تکرار خستگی بسیار موذیانه و پاورچین رخنه می‌کند؛

قدم اول را اگر به سوی حذف چیزهای خوب برداریم
شک نکن که قدم‌های بعدی را شتابان برخواهیم داشت.

نادر ابراهیمی