مویِ تو ریخت عادت تقویم را به هم

مویِ تو ریخت عادت تقویم را به هم
حالا همیشه با شبِ یلدا مواجهم

چشمِ تو باز می‌شود و خوف می‌کنم
این‌بار با خشونتِ دریا مواجهم


مهدی_عابدی

با جاده ها به خاطر من ائتلاف کن

با جاده ها به خاطر من ائتلاف کن
برگرد و در حریم دلم اعتکاف کن

بردار چادر عربی را غزل بپوش
شعری بخوان و دور سکوتم طواف کن

گاهی میان قافیه های شبانه ات
دست مرا بگیر و مرا اعتراف کن

بی روسری هوای دلم را قدم بزن
شب را کنار وسوسه هایم خلاف کن

دستم به شعرهای سیاسی نمی رود
چشمان سبز فتنه ایت را غلاف کن

بی تو کبیسه اند تمام دقیقه ها
تقویم را از این همه نحسی معاف کن

سجادصفری اعظم

خرید ناز به سوز و گداز می ارزد

خرید ناز به سوز و گداز می ارزد
به واگذاری صد امتیاز می ارزد

به بوسه سینه ی اسرار برملاست،ولی
شُکوه بوسه به افشای راز می ارزد..

کنار دامنِ کوتاه..لحظه ای کوتاه
زمان رقص به عمر دراز می ارزد

تو دستْ بسته در آغوش خود رهایم کن..
که دستِ بسته به آغوش باز می ارزد

منم گزینه ی آخر..مرا تحمل کن
کسی نمانده..بسوز و بساز..می ارزد..

محمد شریف

نیستی وُ جای خالی‌ات،

نیستی وُ
جای خالی‌ات،
هر شب،،
پُر از دلتنگی‌ست.


سعید فلاحی

این سال ها..،

این سال ها..،
چه آسان تباهت شده ام ای عشق
که دستانم در موهایت تحصن کرده اند،
رُخسار زیبای تو حک شده
مثل رُخداد انقلاب در خیالم
و چشم هایت عقل مشروطه خواه من را
دچار التهاب می کند

تو باش و گِره بزن شعر گیسوانت را
به دل تبعیدی من!

مرتضی سنجری

با تو سر به کجا بگذارم ؟

نمی توانم نامت را در دهانم
و تو را در درونم پنهان کنم
گل با بوی خود چه می کند ؟
گندمزار با خوشه اش ؟
طاووس با دمش ؟
چراغ با روغنش ؟
با تو سر به کجا بگذارم ؟
کجا پنهانت کنم ؟
وقتی مردم تو را در حرکات دستهایم
موسیقی صدایم
وتوازن گام هایم
می بینند
 
نزار قبانی