هرگز گمان مبر که دلم را شکسته ای

هرگز گمان مبر که دلم را شکسته ای
با هر قدم که دور شدی، استخوان شکست ...

احسان افشاری ...

نشناخته بودیم دری غیر درِ دل

نشناخته بودیم دری غیر درِ دل
ما را به چه تقصیر، فلک در‌به‌در انداخت؟ ...

حزین لاهیجی ...

خودم را قانع می‌کنم

خودم را قانع می‌کنم
که شاید نمی‌خواند ،
که شاید به گوشش نمی‌رسد ،
که شاید مردم شهر خبر دارش نمی‌کنند ،
از حجم دلتنگی ام ...
مگر می‌شود یک نفر جان دادنت را ببینند ،
بداند مخاطبِ تمام شعرهایش هستی ...
و سراغت را نگیرد ...!؟

علی قاضی نظام

سگ خارجی

غم انگیزترین چیز دنیا از خواب بیدار شدن است

وقتی می بینی هیچ چیز عوض نشده و باید ادامه بدهی ...

سگ خارجی
سمیرا رشیدپور

پشت این پنجره ها وقتی بارون میباره

پشت این پنجره ها وقتی بارون میباره
وقتی آهسته غروب ، تو خونه پا میذاره

وقتی هر لحظه نسیم ،توی باغچه ها میاد
توی خاک گلدونا، بذر حسرت میکاره

وقتی شبنم میشینه ، رو غبار جاده ها
وقتی هر خاطره ای تورو یادم میاره


وقتی توی آینه، خودمو گم میکنم
میدونم که لحظه هام ، رنگ آبی نداره

تازه احساس میکنم که چشام بارونیه
پشت این پنجره ها داره بارون میباره


تازه احساس میکنم که چشام بارونیه
پشت این پنجره ها داره بارون میباره

" نسرین جعفری "

رفتن،

رفتن،
که همیشه دست تکان دادن نیست
همیشه باخداحافظ گفتن همراه نیست
می‌شود بمانی اما رفته باشی!چقدر دورِمان پُراست،
از مانده‌های رفته!
حامد نیازی

از زندگانیم گله دارد جوانیم

از زندگانیم گله دارد جوانیم

شرمنده جوانی از این زندگانیم

دارم هوای صحبت یاران رفته را

یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم

پروای پنج روز جهان کی کنم که عشق

داده نوید زندگی جاودانیم

چون یوسفم به چاه بیابان غم اسیر

وز دور مژده جرس کاروانیم

گوش زمین به ناله من نیست آشنا

من طایر شکسته پر آسمانیم

گیرم که آب و دانه دریغم نداشتند

چون میکنند با غم بی همزبانیم

ای لاله بهار جوانی که شد خزان

از داغ ماتم تو بهار جوانیم

گفتی که آتشم بنشانی ولی چه سود

برخاستی که بر سر آتش نشانیم

شمعم گریست زار به بالین که شهریار

من نیز چون تو همدم سوز نهانیم

استاد شهریار

شاد کن جانِ من،

شاد کن جانِ من،
که غمگین است...

در این دنیا

در این دنیا
یک نفر هست که می توانستم
تمامی این اشعار را
برایش بفرستم
اما چه ؟
بگذار لب ها
لبخندی تلخ بگشایند

و قلب من یکبار دیگر بلرزد

آنا آخماتووا