نظری کن که به جان آمدم از دلتنگی،

نظری کن که به جان آمدم از دلتنگی،
گذری کن که خیالی شدم از تنهایی...

عراقی

به گیتی هر کجا دردِ دلی بود

به گیتی هر کجا دردِ دلی بود
به هم کردند و عشقش نام کردند

عراقی

شاد کن جانِ من،

شاد کن جانِ من،
که غمگین است...

مرغ جانم ز آشیانه ی تن

مرغ جانم ز آشیانه ی تن
جز به کویت کجا کند پرواز؟

آشکارا نهان کنم تا چند؟

آشکارا نهان کنم تا چند؟
دوست می‌دارمت به بانگ بلند

چو شکست توبهٔ من،

عراقی

چو شکست توبهٔ من،
مشکن تو عهد، باری

به من شکسته دل گو که:
چگونه‌ای ؟کجایی؟

چو شکست توبهٔ من،

عراقی

چو شکست توبهٔ من،
مشکن تو عهد، باری

به من شکسته دل گو که:
چگونه‌ای ؟کجایی؟