دیروز به خود میگفتم :

دیروز به خود میگفتم :
بهار آماده است شکوفه ها پیداست
پنجره رابگشا
هر چه بادا باد
امروز
ماند ه ام در این قفس مه آلود
بی بهار بی شکوفه
و هنوز تو
در پنجره زنگاری ذهنم نشسته ای
چون شاخه ای ارغوان
و از میان لب هایت
واژه ای انگار بخار می شود
شبیه "عشق ".

اقبال معتضدی

کجاست

کجاست
جای رسیدن و
پهن کردن یک فرش و
بی خیال نشستن ...

سهراب_سپهری

نام تو

نام تو
رازی نوشته بر پر پروانه‌هاست
گل‌ها همه به نام تو مشهورند

آیینه‌ها
از انعکاس نام تو می‌خندند
در کوچه‌های خاطره باران
وقتی که خوشه‌های اقاقی
از نرده‌های حوصلهٔ دیوار
سر ریز می‌کنند
و در مشام باد
عطر بنفش نام تو می‌پیچد

نامت
طلسمِ بسمِ اقاقی‌ها است.


قیصر_امین‌_پور

از وقتی که دوست ام مرا ترک کرده است،

از وقتی که دوست ام مرا ترک کرده است،
کاری ندارم به جز راه رفتن!
راه می روم تا فراموش کنم....
راه می روم ،
می گریزم ،
دور می شوم....
دوست ام دیگر برنمی گردد،
اما من حالا
دونده دوی استقامت شده ام !

شل سیلور استاین

بوی دلتنگی می دهم

بوی دلتنگی می دهم
حتی بهار هم
پیله ی تنهایی ام را
به روی پروانه ها نمی گشاید ....

رضا کاظمی

با سادگی تمام بیصدا شکستیم

با سادگی تمام بیصدا شکستیم
چه زخم‌هایی که از عزیزان خوردیم
اشک‌ها را پشت لبخندی مخفی می‌کنیم
که خیلی درد می‌کند
و هیچ کس نمی‌فهمد
ما را درد همین نفهمیدن می‌کُشد
نه زخم‌ها

- احمد شاملو

شب مانده و چشم ها پر از شبنم ها در حال عبورند دمادم غم ها

شب مانده و چشم ها پر از شبنم ها
در حال عبورند دمادم غم ها
در شهر شلوغ ما تماشا دارد
تنهایی دسته جمعی آدم ها...


میلاد عرفان پور

زندگی بی عشق گر باشد؛

زندگی بی عشق گر باشد؛
لبی بی‌خنده است
بر لب بی خنده باید
جای خندیدن گریست ...

قیصر_امین_پور