روزها راه باید

روزها راه باید
تا به قلب تو
رسیدن
جرعه جرعه
آه باید
تا به لب‌هایت
رسیدن
نگاه دل خسته باید
تا به چشم‌هایت
رسیدن
هوس یک خواب شیرین
تا به آغوشت
رسیدن


مهرداد درگاهی

دلتنگی‌های من را تو پوچ می‌کنی

دلتنگی‌های من را
تو پوچ می‌کنی
چونان که دستان سردم را
گرم
باران اشک منی
ای پاییز
سبزی قلب منی
ای بهار
گرمای تن خسته من تویی
ای تابستان
سرمای من افسرده زتوست

ای زمستان
ببین که چه
ناباورانه می‌خواهمت
ای دورترین
ببین که چه
بی‌تابانه می‌روم
ای نزدیک‌ترین
روشنی دلم زتو
خاموشی چشمم
زتو
پرواز خیالم
زتو
همه آرزوهایم
برای تو
چرا که من تو را دریافته‌ام
چرا که من عشق تو را
بر ساخته‌ام


مهرداد درگاهی

چشم‌هایت بیقرار

چشم‌هایت بیقرار
کوچه راه دلت
چون لاله‌زار
دست‌هایت
همچو بید شاخسار
صورتت
چون قرص ماه
روشنی بخش دل ما بی‌قرار


مهرداد درگاهی

عطر بودنت

عطر بودنت
عطر بهار
از دست دادنت
چارپایه ای
بر زیر دار
دیدنت در هرکجا
کرده ما را برقرار
بوسه پنهانیت
کرده ما را میگسار


مهرداد درگاهی

وجودت گرما برای هستی سرد من

وجودت گرما
برای هستی سرد من
دستانت آرام بخش
امواج پرتلاطم من
تو بزرگتر
من کوچکتر
تو اقیانوس آرام
من اقیانوس اطلس


مهرداد درگاهی

تو چقدر خواستنی هستی

تو چقدر
خواستنی هستی
مثل یاس
بوییدنی هستی
واسه تشنه
جوییدنی هستی
واسه عطار
هفت شهر عشق رو هستی
و برای من
همه زندگیم هستی

مهرداد درگاهی

بوی تنت

بوی تنت
در همه جا جاری
نفست
هوای زندگانی
بوسه ات
شفای جاودانی
دلت
عاشق جانی
و منم
در این حوالی


مهرداد درگاهی

کنار تو مثل ساحلی زیباست

کنار تو مثل ساحلی زیباست
گرم و سوزان
با صدای خش‌خش باد
و صدای موج‌های کوچک دریا
که در کنارت فرو می‌ریزند
و من روی شن‌های ساحلت
عکس قلبم را می‌کشم
و دست تو را
که قلبم را نگه داشته

مهرداد درگاهی

تو شبها بخواب

تو شبها بخواب
تا با تماشای تو
به خواب روم
تا آخرین چیزی که میبینم
تو باشی
و با باز شدن چشمهایم در صبح
اولین چیزی که میبینم
باز هم تو باشی
ای اولین و آخرین

مهرداد درگاهی