تمنای وفـــــا داری مـــرا هرگـــز نبــود از تـــــو

تمنای وفـــــا داری مـــرا هرگـــز نبــود از تـــــو
ولی ای بی وفا از بی وفا هم انتظاری هست

از خود می پرسم چرا دوستت دارم؟

از خود می پرسم
چرا دوستت دارم؟
بهانه ها صف می کشند
با تو می توانم از درختان بگویم
شاخه های مست
از آسمان
آن ماه در محاق
از روزهای تکرار
شب های عادت
ثانیه های بافته با اشک
یا لحظه های گم شده در لبخند
از فکرهای سرگردان
یادهای آشفته
بی پرده
آنچنان که منم
از من
از تو
از ما

و چیزی در من خلق می شود
شگفت چون کهکشان
رازآلود چون سیاهچاله
و درخشان چون ستاره ای نو


اما تو صدایم میزنی
و تمام بهانه ها
در آتش ت می سوزند
و من باز دوستت دارم
به بهانه ای که نیست
به رازی که پنهان در توست
که نمی دانم چیست...

نازنین جمشیدیان

بگذار امشب مرا بکارند

بگذار
امشب
مرا بکارند
و
فردا بروبند
و
پس فردا هم از یاد ببرند


مصطفی مجیدی

با من مذاکره کن ؛

با من مذاکره کن ؛
من آماده ی هر توافقی ام ؛
تو تحریم هایِ بی رحمانه علیهِ احساسم را بردار ...
من هم قول می دهم تمامِ سانتریفیوژهایِ غرور وافکارم را ؛
قربانیِ یک ثانیه شنیدنِ صدایت کنم ...
بیا و از این برجام ِدونفره ی لعنتی خارج نشو ...
بمان ...
من تا هر ضرب الاجلی که معین کنی ؛

به مفادِ عهدنامه ات پایبندم ،
حتی اگر غیرِ منطقی باشد ....

نرگس_صرافیان_طوفان

گر خونِ دلم خوری زِ دستت ندهم

گر خونِ دلم خوری
زِ دستت ندهم

زیرا که
به خونِ دل
به دست آمده‌ای!


مولانا

بغلم کن که جهان کوچک و غمگین نشود...

بغلم کن که جهان
کوچک و غمگین نشود...

مرگ پشت سرمان بود

مرگ پشت سرمان بود
نمی دانستیم ...
بوسه ی آخرمان بود
نمی دانستیم ...

گیسوان تو شبیه است به شب؛ اما نه،

گیسوان تو شبیه است به شب؛ اما نه،

شب که اینقدر نباید به درازا بکشد!

فاضل نظری