‌خمار و سردم،

‌خمار و سردم،
آری، در رگم همواره جاری کن
شراب و آفتابی را که در بوسیدنت داری...

ما در جریان فرافکنی در رابطه عاشقانه،

ما در جریان فرافکنی در رابطه عاشقانه،
"دیگری" را که ادعا می‌کنیم دوست داریم،
به‌عنوان کسی که هست، نمی‌پذیریم.
"دیگری" تبدیل به یک شئ می‌شود،
چیزی ساخته روان ما و در آن لحظات
دیگر در رابطه اخلاقی با آن‌ها نیستیم...

بعد از تو گیجم

بعد از تو گیجم
بى قرارم، خالى ام، منگم
بر داربستى از
چه خواهد شد؟
چه خواهم کرد؟
آونگم...

ماه که می وزد

ماه که می وزد
دلم پا به راه تو می شود
در مسیر عشق


پرویزصادقی

شادمانیم که در سنگدلی چون دیوار

شادمانیم که در سنگدلی چون دیوار
باز هم پنجره ای در دل سیمانی ماست..

یادت هست؟

یادت هست؟

گفته بودی عاشق بارانی

بعد از تو باران شدم

در کوچه پس کوچه های این شهر

تکثیر شدم تا بگویم

دوستت دارم...

هنوز هم عاشق بارانی؟

عارف محسنی