من از تو ناگزیرم

من از تو ناگزیرم
من
بی نام ناگزیر تو می میرم...

پاییز ها آمدند

پاییز ها آمدند
زمستان ها آمدند و رفتند‌
و برفی که آوردند با خودشان
هر سال روی سرم تلنبار شدند
اما تو
باز هم‌ نیامدی...!!

محسن_دعاوی

روزی پیش از این با یار در یک پیرهن بودم

 روزی پیش از این با یار در یک پیرهن بودم
کنون از هر گلم باید کشیدن منت بویش

سر به زیر و ساکت و بی دست و پا می رفت دل

سر به زیر و ساکت و بی دست و پا می رفت دل
یک نظــر رویِ تــــو را دیــد و حواسش پرت شـد ..

این روزها... حکایت من و عشق...

این روزها...
حکایت من و عشق...
حکایت زمستان و زردآلو ست...
وسط سرما و برف و بوران...
دلم هوس آغوش کسی را دارد...
که نمی آید...
که نمی رسد...
که نیست...

[ سوسن درفش ]

غافلی از حالِ دل ، ترسم که این ویرانه را ؛

غافلی از حالِ دل ، ترسم که این ویرانه را ؛
دیگران بی صاحب انگارند و تعمیرش کنند ...

وطنم، سُروری ست در زنجیر

وطنم، سُروری ست در زنجیر
بوسه‌ام بوسه‌ای پُستی.
و من هیچ نمی‌خواهم
از سرزمینی که مرا کُشت...

شاخه‌ها به شکل نام تو سبز می‌شوند،

شاخه‌ها
به شکل نام تو سبز می‌شوند،
پرنده کوچکی که نمی‌دانم نامش چیست
حروف نام تو را
بر کتابم می‌ریزد...