من مثل دانش آموزی

من
مثل دانش آموزی
که درس هندسه‌اش را
دیوانه وار دوست می‌دارد
تنها هستم

سعی کردم به چیزی فکر نکنم،

سعی کردم به چیزی فکر نکنم، به پری فکر نکنم،‌ به خودم فکر نکنم، به مرگ فکر نکنم، به هیچ چیز، به هیچ چیز...
می خواستم به آسمان خیره شوم، آنقدر که سیاهی شب در مخمل ستاره ها محو شود. می خواستم در حبابی پوچ ثانیه ها را رد کنم، بگذارنم، هدر دهم...

#عباس_معروفی

یار آنجا و من این جا ، وه ! چه باشد گر فلک

یار آنجا و من این جا ، وه ! چه باشد گر فلک
یار را این جا رساند ، یا برد آنجا مرا ...

[ هلالی جغتایی ]

قرمز بپوش

قرمز بپوش
که جهان با لب‌هات هماهنگ شود
این‌گونه سرخ
همین‌گونه سرخ‌تر
قرمز بپوش
و با خودت چیز مبهمی زمزمه کن
من این شعر را
از لب‌های تو سروده‌ام...

من‌ از همه‌ی‌ آنچه‌ نداشته‌ام،

من‌ از همه‌ی‌ آنچه‌ نداشته‌ام،
اشباع‌ شده‌ام...
لبریز شده‌ام...
خسته‌ شده‌ام...
همه‌ی‌ آنچه‌ نیست،
از من‌ دارد سَر می‌رود
آیا کسی‌ حرف‌ مرا می‌فهمد؟

- کوچکترین چیزی که دیدی چی بود ؟

- کوچکترین چیزی که دیدی چی بود ؟
+ محبت انسان .