شهیدابراهیم هادی

مشکل ما اینه
که برای رضای همه کار میکنیم
به جز خدا
(شهیدابراهیم هادی)

تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد

تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد
چند از پی هر زشت و نکو خواهی شد
گر چشمه زمزمی و گر آب حیات
آخر به دل خاک فرو خواهی شد....


” رباعیات خیام “

از آن رازها باشم

از آن رازها باشم

که توی یک مهمانی زنانه

عصرانه‌ای به صرف چای و شیرینی

هی بخواهد از من بگوید

و هی لبش را گاز بگیرد !




| زانیار برور |

چیزی نگو، دزدانه و شیرین تماشا کن

چیزی نگو، دزدانه و شیرین تماشا کن

بنشین و مثل دختری سنگین تماشا کن


یک کاروان خیس ابریشم همین حالا

از زیر چشم ام رفت سمت چین، تماشا کن!


بر شانه ات نگذاشتم سر، با خودم گفتم:

آن قله ها را از همین پایین تماشا کن


آن آبشاری را که از قوس کمرگاهش

جاری ست نافرمان و بی تمکین تماشا کن


مرد خدا را هر اذان صبح در کافه

ای چشم های کافرِ بی دین! تماشا کن


«من مانده ام مهجور از او، بیچاره و رنجور...»

من قرن ها رنج ام در این تضمین تماشا کن


چون بشکنم عکس تو در هر تکه ام پیداست

باور نداری بشکن و بنشین تماشا کن!


"مهدی فرجی"

هر چه گویی آخری دارد به غیر از حرف عشق

هر چه گویی آخری دارد به غیر از حرف عشق
کاینهمه گفتند و آخر نیست این افسانه را ...

وحشی بافقی

کارم چو زلف یار پریشان و درهمست

کارم چو زلف یار پریشان و درهمست
پشتم به سان ابروی دلدار پرخمست
غم شربتی ز خون دلم نوش کرد و گفت
این شادی کسی که در این دور خرمست
تنها دل منست گرفتار در غمان
یا خود در این زمانه دل شادمان کمست
زین سان که می‌دهد دل من داد هر غمی
انصاف ملک عالم عشقش مسلمست
دانی خیال روی تو در چشم من چه گفت
آیا چه جاست این که همه روزه با نمست
خواهی چو روز روشن دانی تو حال من
از تیره شب بپرس که او نیز محرمست
ای کاشکی میان منستی و دلبرم
پیوندی این چنین که میان من و غمست

سعدی

با خنده کاشتی به دل خلق ، "کاش ها"

با خنده کاشتی به دل خلق ، "کاش ها"

با عشوه ریختی نمکی بر خراش ها  

 

هرجا که چشم های تو افتاد فتنه اش

آن بخش شهر پر شده از اغتشاشها

 

گیسو به هم بریز و جهانی ز هم بپاش!

معشوقه بودن است و «بریز و بپاش» ها

 

ایزد که گفته بت نپرستید پس چرا؟

دنیا پر است این همه از خوش تراش ها؟!

 

از بس به ماه چشم تو پر میکشم? شبی

آخر پلنگ می شوم از این تلاشها!


"حسین زحمتکش"

وقتی از عزیزت عصبانی هستی دهنتو ببند

وقتی از عزیزت عصبانی هستی دهنتو ببند
آدم در زمان عصبانیت حرفهاشو با صداقت کامل میزنه
و همه این رو میدونید که هیچ انسانی بی عیب نیست
مبادا در زمان عصبانیت دست رو معایب کسی بزارید

"دکتر انوشه"