ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
ای خوب من
ای بهترین امید من در بدترین روزهای من
ای شوق بیپایان من
ای آنکه هستی تا ابد در قلب بیسامان من
ای حال بیتکرار من
ای شانههایت لانهای در وصف گنجشکهای من
ای عشق پر معنای من
ای عندلیب خوش صدا در دشت بیآهنگ من
ای آخرین آغاز من
ای مست تو چشمان من در آبی رویای من
ای خندهات درمان من
ای خوب و خوب و خوب من
ای خوب من
ای خوب من...
نجوا خلفیان
تمام سهم من از شب
ندیدنهای بسیار است
نمیبینم کجا هستم
نمیدانم تو میبینی؟
تو میآیی به پشت پنجره گاهی؟
نجوا خلفیان
آن لحظه که دستان تو را حس کردم
قطره های باران،
در دشت های گونه ام غلتیدند
در زمان آن ورتر
که نگاهت به آنها افتاد،
گل های دلم روییدند
رنگ سرخ آنها،
گونه ام را تر کرد
تو که لبخند زدی،
همگی خشکیدند
که توانَد تحمل بکند،صورت ماهت را
نور چشمانت را
ذوق حرف هایت را
این همه زیبایی!
رسم گل های جهان نیست
که قصد تو کنند...
نجوا خلفیان