پنجره ای بر دیوار کشیدم

پنجره ای
بر دیوار کشیدم
پرده را کنار زدم
تو پشت پنجره
بودی !


منوچهر پورزرین

باز کن پنجره را

باز کن پنجره را
با نسیم برقص
با قناری ها بخوان
همیشه
چه زود دیر می شود

منوچهر پورزرین

شب به پیراهنت چسبیده

شب
به پیراهنت چسبیده
ترسم
به صبح نرسی نازنین
صدا کن
سحر را


منوچهر پورزرین

عطش خاک

عطش خاک
اندک,اندک
فرو می نشیند
آنگاه که
تو می آیی
با کوزه ای
از شراب


منوچهر پورزرین

آنجا که تو

آنجا که تو
عبور می کنی
آفتاب راهش را
کج می کند


منوچهر پورزرین

تنها تو همراه با اشک هایت

تنها تو
همراه با اشک هایت
می خوانی
هیچ پرنده ای
زیر باران
نمی خواند!


منوچهر پورزرین

وقتی عکس ماه بر دریا افتاد

وقتی عکس ماه
بر دریا افتاد
ماهیان از لبانش
بوسه گرفتند


منوچهر پورزرین

نگاه کن رد انگشتانم

نگاه کن
رد انگشتانم
بر شانه ی گیسوانت
مانده ست
هنوز بوی تو را دارد
دور از چشم باد

منوچهر پورزرین

چهچه گنجشکان را

چهچه گنجشکان را
تا می کنم وبا نامه
برایت می فرستم
به یاد روزی که
به من گفتی
گنجشک کوچک من !

منوچهر پورزرین

هر روز نامت را بر زبانم مزمزه می کنم

هر روز نامت را
بر زبانم مزمزه می کنم
دهانم بوی یاس می گیرد
و طعم عسل
آه، اگر در کنارم
بودی

منوچهر پورزرین