اما با این همه تقصیر من نبود

اما
با این همه
تقصیر من نبود
که با این همه
با این همه امید قبولی
در امتحان سادهْ تو رد شدم
اصلاً نه تو ، نه من
تقصیر هیچ کس نیست
از خوبی تو بود
که من
بد شدم


قیصر امین پور

مرا که شانه‌ام

مرا که شانه‌ام
از حمل آفتاب خَم است
به جز پناه دو دستِ تو سایبانی
نیست…!

قیصر_امین‌_پور

صبحِ بی تو

صبحِ بی تو
رنگِ بعد از ظهر یک آدینه دارد

قیصر امین پور

هبوط

خسته ام از این کویر، این کویر کور و پیر
این هبوط بی دلیل، این سقوط ناگزیر

آسمان بی هدف، بادهای بی طرف
ابرهای سر به راه، بیدهای سر به زیر

ای نظاره ی شگفت، ای نگاه ناگهان!
ای هماره در نظر، ای هنوز بی نظیر!

آیه آیه ات صریح، سوره سوره ات فصیح
مثل خطی از هبوط مثل سطری از کویر

مثل شعر ناگهان، مثل گریه بی امان
مثل لحظه های وحی، اجتناب ناپذیر

ای مسافر غریب، در دیار خویشتن
با تو آشنا شدم، با تو در همین مسیر!

از کویر سوت و کور، تا مرا صدا زدی
دیدمت ولی چه دور! دیدمت ولی چه دیر!

این تویی در آن طرف ، پشت میله ها رها
این منم در این طرف، پشت میله ها اسیر

دست خسته ی مرا، مثل کودکی بگیر
با خودت ببر، خسته ام از این کویر!

عاشقی را چه نیازی‌ست به توجیه و دلیل

عاشقی را چه نیازی‌ست به توجیه و دلیل
که تو ای عشق
همان پرسشِ بی‌زیرایی ...!

قیصر امین‌پور

فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند

فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست

قیصر امین پور

بی تو حتّی مهربانی، حالتی از کینه دارد...!

بی تو حتّی مهربانی،
حالتی از کینه دارد...!


قیصر امین پور