با تو بودن آرزویی

با تو بودن آرزویی
تا ابد شاید محال،
خوش بحالِ هر کسی
دلتنگ و بی تابش تویی!
برگ‌هایِ دفترم
یک دهکده انگور شد
هر غزل که می‌سرایم،
خوشه‌یِ نابش تویی...!


شهراد میدری

لبخند به لب، چه شعر نابی شده ای

لبخند به لب، چه شعر نابی شده ای
خوش نغمه، چه کبک لب آبی شده ای

برخیز و در آیینه خودت را بنگر
تا پی ببری چه آفتابی شده ای

شهراد_میدرى

تو نقشِ اوّلِ ماهی و شبها بی تو تاریکند

تو نقشِ اوّلِ ماهی و شبها بی تو تاریکند
جلودارِ سیاهی هایِ لشکر برنمیگردی
غریبی میکنم با قابِ عکست نا اُمیدانه
خودم هم کرده ام انگار باور برنمیگردی
هزاران سالِ دیگر کااااااااش با بویِ تو برخیزم
به دیدارم نگو که صبحِ محشر برنمیگردی


((‏شهراد میدرى‬))

گنجشک و هـــوای پــاک نم نم دارم

گنجشک و هـــوای پــاک نم نم دارم
صبحانه ی شعـــر و چــایی دم دارم

لبخند بـــزن پنجـــره هــــا را وا کـن
یک"صبح بخیر" این وسط کم دارم

#شهراد_میدرى