عاشقم نه از روی هوس که گُنهه باشد

عاشقم نه از روی هوس که گُنهه باشد
شوق دل با تو میگویم که بدانی حالم‌
شبُ روز ورد زبانم هست نامت
جُرعه ای نوشیده ام از این جام عشق
عهد بستم که جان نثارت بکنم
خود میدانی در این عالم
فقط دل به وصال تو دادم
شرط انصاف نیست که قبولم نکنی
راست میگویم شیفته ام
تا که بگذارم سر بر بالینت
شکوفا شوم در آغوشت همچو گل
نازنین گرخواهی پَر پَرم کن
گرخواهی در بَرت آرامم کن

رحمان امیری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد