با هیچ‌کس نباید بیش از اندازه گذشت یا محبت داشت!

با هیچ‌کس نباید بیش از اندازه گذشت یا محبت داشت!
همان‌طور که دوستانمان را نه به علت رد کردن تقاضای قرضی که از ما خواسته‌اند

، بلکه به علت اینکه به آنان قرض داده‌ایم از دست می‌دهیم،

هیچ‌کس را به علت رفتار غرورآمیز و بی‌اعتنایی اندک از دست نمی‌دهیم،

بلکه به این علت از دست می‌دهیم که رفتاری بیش از اندازه دوستانه و فروتنانه از ما دیده است.
آرتور_شوپنهاور

شب ست و دل هوای یار دارد

شب ست و دل هوای یار دارد
هوای دیدن دلدار دارد
شبست و دلبرم در پیچ و تاب است
برای دیدنم در اظطرابست
شبست و دلبر من ناز دارد
هزاران عشوه ,دردل راز دارد
شبست و نوبت جام و خماریست
شبست و وقت وصل و عشقبازیست


عباس رئیسی

دو چشمان سیاهت برق دارد

دو چشمان سیاهت برق دارد
ولی با رشته ی من فرق دارد
که من زخمی عشقم میهراسم
خم گردابه ی عشق غرق دارد
عطش دارم ز دردم با تو گویم
نشسته بغض تلخی در گلوبم
کدامین زخم را فریاد باشم
که در تن مانده بیش از تار مویم
در آغوشت بگیرم سرد سردم
که دور از تو شبیه برگ زردم
شراب از بوسه هایت بر لبم ریز
خرابم کن‌ که من دنیای دردم
خندنگ هر دو چشمان سیاهت
گرفت آخر مرا , برق نگاهت
شکارم می کند هی می کشاند
مرا هر لحظه سوی سرزمینت
محمد خوش بین

ماهی آتشین در آسمان سرگردان

ماهی آتشین در آسمان سرگردان
میان ما بی نهایت ستاره خندان

خیال زایدم و خندم میان نمردمان
کویت چراغ مست حیرانم رقصان

صدای نوایم بشنو ای یگانه سوار
یکی که شدیم آن دم شود قصه ما

تار گیسو هم مهیا گردید وقت آمد
بنوازم بر سکوتی در وحدت بی انتها

چون جان شد بی قرار نخری جان را
کن حکم غلامت خریدار شود ما را


عباس امن زاده شالقونی

چه خوش باشد کنار یار باشی

چه خوش باشد کنار یار باشی
نه از هجر رخش بیمار باشی
دو دستت عازم اندرزلف دلدار
سر شب تا سحر بیدار باشی


حسین لاری

تمام شاهراه ها

تمام شاهراه ها
به من ختم می شد
در کانون جهان ایستاده بودم
(رضا قنبری)

از خانه‌ای که تو در آن نیستی!

از خانه‌ای که تو در آن
نیستی!
و از پنجره‌هایی که بسته‌اند,
بیزارم!


سعید فلاحی