پرندگان

پرندگان
با نغماتِ بی پایان
به جایِ تمام ناشکری هایِ ما
شکرگزاری می کنند!

فرشته سنگیان

خو کرده ام به زیر سایه اَت

خو کرده ام به زیر سایه اَت
همچون دلداده ای تنها بدون چتر زیر باران
بنویس مرا؛
با نوازشِ رقص انگشتانت
مثل شعری نیمه تمام

بخوان مرا؛
مثل واژه ای ابتر در دنیای بکر
بنوش مرا؛
مثل استکان خُمارِ چشمان خیس
بچین مرا؛
مثل رگ های خشکیده ی ساقه های تاک
بمیر مرا؛
مثل تلقینِ سنگفرش خیابان های دلگیر!


مرتضی سنجری

من هـمان مستم ز میخـانه خراب آید برون

من هـمان مستم ز میخـانه خراب آید برون
آنچنان مستی که ازچشمش شراب آید برون

دل شده چون کوره زان عشق نهان وآتشین
سنگ خـارا زین دل سوزان مـذاب آید برون

بـا امیـد وصل یـار گـردم روان در کـوی او
کـی دل بـی بنـدارم زیـن سـراب آید برون

سوی کـویش میشوم تا بـاده نوشم ازلـبش
می نشینم در رهـش تـا آن ربـاب آید برون

مـیـبـرد دل از مـن و بـر اسمـان آه جـگـر
آن بت رعـنای من چون بی نقـاب آید برون


چون بـرارم ساغـر دل پیش آن لبـها چنین
سـاغـرم لـبریـز زآن آب طـهـور آیـد بـرون

قـامتم خـم گـشته وگـردیده موهایم سپید
کـی جوال عـمر من زیـن آسیـاب آید برون

مینشینم روزها درمکـتب عشقش چوطـفل
هرسوال از وقت وصلـش بی جواب آید برون

درد دل را باکـه گـویم زانکه همدردی نبود
از دل شیـدائیـم غـم بـی حسـاب آید برون

این غـزل گـفتش نکـوئی با امـید وصل یار
شایـدش اقبـال من چـون آفتـاب آید برون

عباس نکوئی

مرا که بوسیدی

مرا که بوسیدی 

برانداز شدم

برای شبی که لوندی‌آموخت

به

میخانه هایی که هیچ 

درخت انگوری را به تعطیلی نبرد

وفراموش شدم

لابه لایی بوسه هایی که مبدل شدن به شب

میان لباس خواب زنانه ای...

سرگردان ...

وسرگران ...

وسرگردان....

درچشمان زنی که

هنوز نمیدانست با کدام لالایی خوابید...


((هدا خموش))

شبی نذر کردم که عاشق شوی

شبی نذر کردم که عاشق شوی
برای دل مـن،شـقایق شــوی
تو را بی صدا از خدا خواسـتم
بیایــــی و جان دقایق شوی


ساغر روحانی فر

پیش از رفتن بهار

پیش از رفتن بهار
از تو کوچ می کنم
من تو را چون شکوفه ها
گوشواره ای بر گوش
به یادگار می برم...

فروغ_گودرزی

این روزها به دنبال نشانی از خود می گردم

این روزها
به دنبال نشانی از خود می گردم
گویی
گمشده ایی بی هوشم
هر چه در من بوده گم شده است!
به گمانم؛
راه را اشتباه آمده ام...!!


فروغ_گودرزی