برای چشمهایت شعر سروده ام

برای چشمهایت شعر سروده ام
ردیفش قلب بی قرارم
قافیه اش دلتنگی های مدام
تنه خسته ام را بغل می کنم
شاید آرزوی داشتنت
قلبم را آرام کند
با خیالت چشم می بندم
وتو ریشه می کنی در جانم
بیرون می رود دلتنگی از تن رنجورم
ومن خیالباف ترین شاعر شهر می شوم
تو، من
ای کاش.........


سمیرا خدابخشی

جاده یعنی رفت

جاده گفتی یعنی رفتن ؟
جاده یعنی تکرار همین واژه ؟
دریغ
دوست دانایم دانا باش
که حقیقت بس غمناکتر است
جاده رفتن نیست
که تو بتوانی با آسانی
چند کمند
سوی آفاقی چند
از پی صید ابعاد زمان اندازی
که به دام آری آهوهای می روم و خواهم رفت و خوا....
که به بند آری ‌آهوهای چست زمان را
جاده رفتن نیست
جاده مصدر نیست
جاده تکرار یک صیغه ی غربت بار است
جاده یک صیغه که تکرارش
گردبادی است که با خود خواهد برد
که برد
هر چه برگ و بر باغ دل تو
هر چه بال و پر پروانه ی پندار مرا
جاده رفتن نیست
جاده طومار و نواری نه و جوباری
جاده یعنی رفت
رفت
رفت
همین

منوچهر آتشی

نباشی،،،

نباشی،،،
هجومِ سکوتی وحشی
جای جای خانه را
تسخیر می‌کند!


لیلا طیبی

باز گشتم امشب از میخانه , اما مست مست

باز گشتم امشب از میخانه , اما مست مست
سر درون سینه و , تنهای تنها , مست مست

با سری از باده ی آتش به پاکن , گرم گرم
با دلی دیوانه و رسوای رسوا , مست مست

در میان کوچه ها , افتان و خیزان چون نسیم
جامه وارون کرده و , شیدای شیدا , مست مست


از پس یک روز با این خلق ابکم , گنگ گنگ
قفل لب بگشوده و , گویای گویا , مست مست

همچو طوطی در پس آئیینه دل قصه گو
چون کلیم از اشتیاق طور سینا , مست مست

با همین شبگردی و دیوانگی از شور عشق
بازگشتم امشب از میخانه , اما مست مست

معینی کرمانشاهی

چیزی برایم چشم گیر نبود

چیزی برایم چشم گیر نبود
اصلا انگار به موجودی
بدون قلب تبدیل شده بودم
از خودم برای این همه
دلزدگی میترسیدم
البته تمام این ها...
قبل از دیدن تو‌ بود!


-محسن دعاوی

هیچ کاری که من بتوانم ببینم انجام نمی‌داد.

هیچ کاری که من بتوانم ببینم انجام نمی‌داد.

فقط آنجا ایستاده بود، به نرده‌ی ایوان تکیه داده بود و نمی‌گذاشت دنیا از هم بپاشد.


جی_دی_سلینجر

هرروز با تکه‌های تو

هرروز
با تکه‌های تو
در آینه پیدا می‌شوم
پازل هزارپاره‌ی من
تو را چیدم
شکلِ خودم را یافتم.


یاور مهدی‌پور