رد پایم اگر در کوچه‌ها نبود

رد پایم اگر
در کوچه‌ها نبود
مرا در تنِ درختی جستجو کنید
که بیش از همه برف
بر شانه دارد


یاور مهدی‌پور

به سوی خیابان تو می‌خزم

‌به سوی خیابان تو
می‌خزم
لابه‌لای چراغ‌های قرمز بسیار
که پس از این سیل
دیگر سبز نمی‌شوند
نگران کوچه‌های بن‌بست تو نیستم
سدها
خواب آب را
عمیق می‌کنند

یاور مهدی‌پور

هرروز با تکه‌های تو

هرروز
با تکه‌های تو
در آینه پیدا می‌شوم
پازل هزارپاره‌ی من
تو را چیدم
شکلِ خودم را یافتم.


یاور مهدی‌پور

بهار تویی

بهار تویی

که در دم دمای تو

می شکفم

حتی اگر

از یخ بندان جهان

دلسرد شده باشم.



یاور مهدی پور

باد می آید

باد می آید

و من عبور ِ  گلی  را  در روشنایی ِ روز   می بینم

نه ، نخفته ام

و این خواب ِ شب های گذشته نیست

من مرده ام

و غبار ِ برخاسته

پلکی ست روی سنگ

کاش می توانستم در یک دوستت دارم

کاش می توانستم

در یک دوستت دارم

کلمات بیشتری به کار برم!

مثلا می شد نوشت

من تو را

دوستت

باران دارم

گریه دارم

ابر دارم...




| یاور مهدی پور |

با چشم های خیس

با چشم های خیس
هرآنچه هست را دو تا میبینم
تو را که نیستی
هر پلک و هر نظر،
هزار بار ..!




| یاور مهدی پور |