تا چشمهام تماشات می کنند چشمند

تا چشمهام تماشات می کنند چشمند
تا گوشام حرفاتو می شنفند گوشند
تا دستهام بغلت می کنند دستند
تا لبهام می بوسنت لبند
تا قلبم به قلبت می پیچه قلبه
تا زبانم به دوست داشتنت می چرخه
زنده ام

سعید قاسم مختاری

به چه‌چیز تو اینقدر وابسته شدم

به چه‌چیز تو
اینقدر وابسته شدم
به چشمان‌ات
که مرا نگاه نمی‌کنند ؟
یا به قلب‌ات
که مال من نیست ؟


ازدمیر آصف
مترجم : علیرضا شعبانی

قلبم از "دوست داشتنت" لبریز است ...

قلبم از "دوست داشتنت" لبریز است ...
مثل آب لبریز حوضی که پای گل و
درختِ باغچه ها سر ریز است...
کاش هزار قلب در سینه داشتم
هزار قلب سرریز از "دوست داشتنت" ...
کاش دنیا را شهر به شهر سیل می برد
"سیل زیبای دوست داشتنت"...

سعید قاسم مختاری

ما سه تا هر روز از نو متولد می شویم.

ما سه تا هر روز
از نو متولد می شویم.
صبح و شب و من ...
صبح از جهان شرق
شب از جهان غرب
من از زیباترینش :
از "جهان تو"

سعید قاسم مختاری

تاثیرِ پروانه‏ ایِ حضور تو در شب‏ هام

تاثیرِ پروانه‏ ایِ حضور تو در شب‏ هام
همین شمعی‏ ست که دارم می سوزد
همین عمری ست که دارم از دست می رود
همین بوی گل
که دارم مست می کند

من از حضور تو در شب‏ هام
پروانه‏ ام

کامران رسول زاده

《چون خدا هست مرا از همه طوفان غم نیست》

《چون خدا هست مرا از همه طوفان غم نیست》

هزار جهد بکردم که یار من باشی

هزار جهد بکردم که یار من باشی
مرادبخش دل بی قرار من باشی

چراغ دیده ی شب زنده دار من گردی
انیس خاطر امّیدوار من باشی

از آن عقیق که خونین دلم ز عشوه ی او
اگر کنم گله ای غمگسار من باشی

چو خسروان ملاحت به بندگان نازند
تو در میانه خداوندگار من باشی

در آن چمن که بتان دست عاشقان گیرند
گرت ز دست برآید نگار من باشی

شبی به کلبه ی احزان عاشقان آئی
دمی انیس دل سوگوار من باشی

شود غزاله ی خورشید صید لاغر من
گر آهویی چو تو یکدم شکار من باشی

سه بوسه کز دو لبت کرده ای وظیفه ی من
اگر ادا نکنی قرضدار من باشی

من این مراد ببینم به خود که نیمشبی
بجای اشک روان در کنار من باشی ؟


من ار چه حافظ شهرم ٬ جوی نمی ارزم
مگر تو از کرم خویش یار من باشی

حافظ