تو هم همین ماه را می بینی

تو هم همین ماه را می بینی

شبی ...

هزار سال دیگر.

سیروس نوذری

این شهر،بیش از هر چیز حال خوب می خواهد

این شهر،بیش از هر چیز حال خوب می خواهد

گاهی تنها یک تلنگر کوچک کافی ست برای دوباره بلند شدن و روشن شدن کور سوی امیدی در درون.
فهمیده ام آدمی حتی در مواقعی ک فکر میکند دیگر زنده نمی ماند
بازهم بدنبال راهی می گردد تا ب جهان بازگردد.
مردمان این شهر بیشتر از هر چیز دیگری
چشم هایی بی توقع،لبخندهایی حقیقی می خواهند
باید واژه ی امید را در سرِ هر شهر و روستایی
بر سر هر چهار راه و کوچه ای نوشت
تنها امید است ک آدمی را از تنگناهای زندگی نجات میدهد...

بر من فرود آی

بر من فرود آی
چو پرنده‌ای که می‌بوسد
تنهاییِ یک درخت را ..

نیلوفر_ثانی

سکوت

تا اینهمه سکوت
از لبانِ من
انتقام می‌گیرد
نامِ تو را
در سینه تکرار می‌کنم..


نیلوفر_ثانی

محبوبم...

محبوبم...
قربانیان تبسم تو
در اطراف پاییز افتاده اند.
در حوالی سیمای عاشق
ای دهانت باغ ها،
ای نگاهت آسمان و مهتاب ها
بی تو بودن آسان نیست...
کجاست دستهایت که
روز عاشق را روشن می کرد...؟!

محمد صالح علاء

دوستت دارم را آرام بنویس

دوستت دارم را

آرام بنویس

زیر فشار این اعتراف

کاغذ هم مچاله می شود


کیوان مهرگان

درمن زنی ست

درمن زنی ست

گرچه پاییـزَش طولانی

گیسوانش را

با یادی از تو

شکوفه می آراید..

نیلوفر ثانی

تو را بسیار دوست دارم

تو را بسیار دوست دارم
و می دانم که شیوه عشق من
کهنه شده است
شریان های قلبم
کهنه شده است
آمدن نامه بر من به پیش تو
و بردن گل های زیبا به خانه ات
همه آیین هایی کهنه شده  است

تو را بسیار دوست دارم
و رویای من این است که مرا
در پیراهنی نو مبهوت کنی
و با عطری تازه ، دیدگاهی تازه
و رویای من این است
که بارانی از شط بلند پرسش ها
بر من بباری
و چون خوشه گندم از پارچه ناز بالش بشکفی
تو را بسیار دوست دارم
و می دانم که نمی دانی
و مسئله این است

نزار قبانی