می سوزاند اندوه شب را

می سوزاند
اندوه شب را
شعله های آتشین
چشم هایت
پس می نوشم
نگاهت را
به سلامتی عشق که آتش را آفرید


میتراپرنیان

امید چیز خوبیه

امید چیز خوبیه
شاید بشه گفت بهترین چیزهاست
و چیزهای خوب هیچ وقت نمی میرند...

من تو را دوست ندارم دیگر!

من تو را دوست ندارم دیگر!
همچوپاییز که می ریزد برگ؛
از دلم ریخته شده مهر دلت می فهمی؟

سبا ولیزاده

پاییز، ای مسافر خاک آلوده!

پاییز، ای مسافر خاک آلوده!
در دامنت چه چیز نهان داری؟
جز برگ‌های مرده و خشکیده!
دیگر چه ثروتی به جهان داری؟


فروغ فرخزاد

زندگی را عشق زیبا می کند

زندگی را عشق زیبا می کند
عشق را ارباب معنا می کند
عاشقی را از حسین آموختیم
عاشقان را عشق شیدا می کند
گر شوی امروز همراه حسین
لطف ها در صبح فردا می کند
درگهش دارالشفای عالم است
دردها را او مداوا می کند
اوست در دستش کلید مشکلات
هر گره از کار ما وا می کند
روز محشر در میان دوستان
حضرت ارباب غوغا میکند

‍ نه آنجا به ما خوش گذشت نه اینجا

‍ نه آنجا به ما خوش گذشت
نه اینجا
اسم دربه‌دری‌ها را سفر گذاشته‌اند
با چمدانی‌ سنگین از آرزوها
در آوارگی‌ها پیر می‌شویم!
از غربتی‌
به غربت دیگر رفتن سفر نیست
حرکت ناگزیر باد است
از شهری‌ به شهر دیگر...

رسول یونان

شاهکاری ست سمفونیِ پاییز ...

شاهکاری ست
سمفونیِ پاییز ...
شر شرِ باران ..
خش خشِ برگها ..
و صدای
فریادِ سکوت ..
اصلا آدم
سرش درد می کند برای
عاشق شدن .....!!


مریم رضایی حامی