باید زمان می گذشت

باید زمان می گذشت
زیبایی ات آرام آرام
روی گونه هایم می نشست
گاهی باید در خانه می ماندم
و به رویای رنگین کمان فکر می کردم
گاهی هم به خیابان می زدم
چترم را باز می کردم
و به صدای باران
قبل از زمین خوردنش گوش می دادم
باید زمان می گذشت
من و باران با هم دوست می شدیم
بعد زیبایی ات آرام آرام
روی گونه هایم می نشست

محسن حسینخانی

رقص کنان

رقص کنان
از میان
دشت های بی پایان
خواهیم گذشت
تمام گل ها را
فرش پایت
خواهم کرد
به دریا که رسیدیم
برایت
قصر بلورین
خواهم ساخت
در بلندای کوه
اما
دلم با تو
هوای پرواز دارد
چه کنم اگر پرواز
مر از خواب شیرین
بیدار کند؟


حیدر ولی زاده

برآستانِ رخصتِ چشمانت

برآستانِ رخصتِ چشمانت
می ایستم
همین کلمات
همین حروفِ روشنِ از دل برآمده
همین عباراتِ صادق
"بی واهمه "
اذنِ ورودم می دهند
من زائرم به حقیقتِ همیشه‌ی تو
و تو گشایشی به غربتِ من
باز کن در را و بگذار تا فرصتی باقی ست
به اتصالِ حرف و کلام
پیوندی جاودانه بسازیم
واین ایام را
به بوی بودنی خالصانه
معطر کنیم...

نیلوفرثانی

محبوب من!

محبوب من
از دوست داشتنم می ترسد
از داشتنم می ترسد
از نداشتنم هم می ترسد
با اینهمه اما
مبادا گمان کنید مرد شجاعی نیست
وطنش بودم اگر
به خاطر من می جنگید
و مادرش اگر
بخاطرم جان...
من اما
هیچکسش نیستم
من هیچکسش هستم

آه ، ای عشق تو در جان و تن من جاری

آه ، ای عشق تو در جان و تن من جاری

دلم آن سوی زمان

با تو آیا دارد

ــ وعده ی دیداری ؟

ــ چه شنیدم ؟

تو چه گفتی ؟

ــ آری ؟!


"حمید مصدق"

تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را

تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را

تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را

ز وصال تو خمارم سر مخلوق ندارم

چو تو را صید و شکارم چه کنم تیر و کمان را.


"مولانا"

اگر می خواهید بهترین ها را دریافت کنید باید

اگر می خواهید بهترین ها را دریافت کنید باید

باور داشته باشید که سزاوار بهترین ها هستید

این روزها توی تمام صفحات مجازی حرف مردم شده این:

این روزها توی تمام صفحات مجازی حرف مردم شده این:
تنها بودن بهتر از قرار داشتن توی یک رابطه اشتباهه...
ولی کاش رابطه اشتباه رو تعریف می‌کردیم.
خیلی از ماها توی روابطی هستیم که هزاران دلیل برای ادامه دادنش داریم
و هزاران دلیل برای تموم کردنش. هزاران شب حس کردیم
خوشبخت‌ترین آدم روی زمینیم و هزاران شب دیگه،
تمنای مردن کردیم! هزاران بار بهمون اهمیت داده شد
و هزاران بار بی‌ نگاهی از گریه هامون رد شدن!
بین زمین و آسمون موندیم و هیچ‌وقت نفهمیدیم جای درست قرار داریم
و باید بجنگیم برای ادامه یا باید کوله بارمونو هرچه سریعتر جمع کنیم
و دور شیم و دور شیم... بین این دو راهی دست و پا زدیم
تا شاید یک نشونه پیدا بشه برای همیشه موندن
یا یک تلنگر برای همیشه رفتن...
شماهایی که دم از نموندن توی رابطه اشتباه می‌زنید
واسه این آدمای درمونده شده چی تجویز می‌کنید؟
حال دل ما نه با رفتن خوب میشه نه با موندن!
فقط با روشن شدن راه‌مون می‌تونیم باز شاد باشیم!

در سرم بود که هرگز ندهم دل به خیال

در سرم بود که هرگز ندهم دل به خیال
به سرت کز سر من آن همه پندار برفت ...

[ سعدی ]