ما به اندوه‌هایمان

ما به اندوه‌هایمان
آب و دانه دادیم
پرنده شدند
پرشان دادیم
اهلی‌تر از آن بودند که تنهایمان بگذارند اما
دوباره برگشتند
با جفت‌هایشان

رویا شاه حسین زاده

می ترسم

می ترسم
بعد از مرگ
یکدیگر را برای همیشه
گم کنیم
بیایید
زیر اولین درخت گلابی
آن دنیا
باهم قرار بگذاریم ...


رویا_شاه_حسین_زاده

دیر کرده ای شکوفه کوچک

دیر کرده ای

شکوفه کوچک

دیر کرده ای.

نسیم

پیراهن خواهرانت را می نوازد

و من

سخت نگران تو هستم

چه کسی جای خالی یک شکوفه ی کوچک را

در میان بی شمار شکوفه حس خواهد کرد؟

چه کسی می تواند حزن درخت را درک کند

وقتی که دست می گذارد روی یک تکه از قلبش

 و می گوید:

«او قرار بود در اینجا بشکفد،

درست همینجا»


: رویا شاه حسین زاده:

شال گردن

حتی ممکن است این شال گردن
اصلا خوب از آب در نیاید
و تو را گرم نکند
اما
هر رجی که ناشیانه می بافم
قلب مرا گرم می کند
و زندگی مان را
من این صحنه را از بچگی دوست داشته ام
زنی که در پاییز
برای مردی در زمستان
شال گردن می بافد.

@taghazzol

چراغ های روشن‌آبادی‌های

چراغ های روشن‌آبادی‌های حواشی جاده را هم نبخش
مسافران زیادی را
در اتوبوس‌های زیادی
شبهای زیادی
به گریه انداخته اند


رویا_شاه_حسین_زاده

من کدامم هستم ؟

من کدامم هستم ؟
پیری ام ؟
یا جوانی ام ؟
وقتی مرا می بوسی
به چه می اندیشی ؟
به این که پیرزنی را بوسیده ای
که زمانی
زن زیبای جوانی بوده ؟
یا زن جوانی را
که پیر شده ؟

رویا شاه حسین زاده

تنها دو چشم تنها دو چشم داشتم

تنها دو چشم

تنها دو چشم داشتم

دو دریچه کوچک

و این برای دنبال کسی گشتن

در جهانی که خیلی بزرگ است

کم بود

مرا ببخش

اگر پیدایت نکردم...


رویا شاه حسین زاده

عشق هایی که می میرند چه می شوند؟

عشق هایی که می میرند

چه می شوند؟

طوفان هایی که آرام می گیرند

چه می کنند؟

ابرهای مرده

دریاهای مرده

یادهای مرده

را کجا دفن می کنند؟

اگر همه ی خاطرات تلخی که به سختی از یاد برده ایم

یک شب باهم به شهر حمله کنند


ما چه کنیم؟



| رویا شاه حسین زاده |

به دخترم گفتم

به دخترم گفتم
آنها که زندگی شان شبیه صفحه ی مانیتوری است که دارد
نوار قلبی یک مرده را نشان می دهد
خوشبخت ترند
که من زندگی ام
نوار قلبی یک نفر بود که داشت می دوید
دارد می دود
می دود....

| رویا شاه حسین زاده |

بارها و بارها؛

بارها و بارها؛
کسی توی این دریاچه غرق شده
آدم ها اما
همچنان پشت به دریا می ایستند
لبخند می زنند به لنزها
و عکس می گیرند
همیشه پشت همه ی عکس های دو نفره،
چند نفر مرده اند...


رویا_شاه_حسین_زاده